* ♣ همزبونه تنهایی ها ♣ *

همزبونه تنهایی ها 15ساله شد... دلم هنوز روشنه ...

* ♣ همزبونه تنهایی ها ♣ *

همزبونه تنهایی ها 15ساله شد... دلم هنوز روشنه ...

گریه نکن

من هنوز چیزی نگفتم
که تو طاقتت تموم شد
باقیشم بگم میبینی
گریه هات کلی حروم شد

من که آسمون نبودم
اما عشق تو یه ماهه
سرزنش نکن دلم رو
بخدا اون یه بیگناهه

باز که ابری شد نگاهت
بغضتم واسم عزیزه
اما اشکاتو نگه دار
نذار اینجوری بریزه

حال من خیلی عجیبه
دوست دارم پیشم بشینی
من نگاهت بکنم تا
تو چشام عشقو ببینی
تو چشام عشقو ببینی

بدجوری دیوونتم من
فکر نکن این اعتراضه
همیشه نبودن تو
کرده این دلو کلافه


میدونم فرقی نداره
واست عاشق بودن من
میدونم واست یکی شد
بودن و نبودن من

اولش گفتم یه حسه
یا یه احترام ساده
اما بعد دیدم یه عشقه
حد و اندازش زیاده

بیا و مثل گذشته
جز به من به همه شک کن
من بدون تو میمیرم
بیا و بهم کمک کن

من هنوز چیزی نگفتم
که تو طاقتت تموم شد
باقیشم بگم میبینی
گریه هات کلی حروم شد

من که آسمون نبودم
اما عشق تو یه ماهه
سرزنش نکن دلم رو
بخدا اون یه بیگناهه....

 

 

 

 

 

ماه من

همیشه...

وقتی نیستی نمیگم میخوام نباشم، نه

اما دلم که تنگه واست!

وقتی نیستی نمیگم میمیرم، نه

اما آدما حوصلمو سر میبرن.

وقتی نیستی ، نه همیشه...

اما خیلی وقتا یه غم گنده دارم .

وقتی نیستی چهرت یادم نمیره

 اما تو ذهنم نیست ،

واسه همینه که دلتنگی میکنم گاهی!

وقتی نیستی همه چیز سر جاشه انگار

اما همیشه یه چیزی کمه.

وقتی نیستی چه فرق میکنه که من اینارو بنویسم یا نه!

یه دوستی می گفت این قانون طبیعته...

هیچ چیزی همیشگی نیست .

وقتی هستی  هیچ قانونی رو قبول ندارم...

وقتی نیستی تا کی خودمو گول بزنم؟

هیچ چیزی همیشگی نیست

 حتی

تو عزیز همیشگی

 

بعضی از آدما به تو فکر می کنن.

بعضی از اونا به تو توجه می کنن.

بعضی ها عاشقت می شن.

 

بعضی ها آرزو دارن هدیه شون رو بپذیری.

بعضی ها فکر می کنن که تو برای اونا یه هدیه ای.

 

بعضی ها دلتنگت میشن.

 

بعضی برای موفقیت هات جشن می گیرن.

بعضی ها قدرتت رو تحسین می کنن.

 

بعضی ها می خوان فقط با تو حرف بزنن.

بعضی ها تنها می خوان دستت رو بفشارن.

بعضی ها می خوان که تو همیشه شاد باشی.

بعضی ها می خوان همیشه سلامت باشی.

بعضی ها برات آرزوی سعادت دارن.

 

بعضی ها می خوان فقط با تو باشن.

بعضی ها حمایت تو رو می خوان.

 

و بعضی ها شانه هایت را برای گریه هاشان...

 

 

** و همه احتیاج دارن تا اینا رو به تو بفهمونن.**

 ** اما: هرگز، از آرزوی کسی مگریز،‌شاید این تنها چیزی باشد که آنها در زندگی دارند.**

 

 

 

ماه من غصه نخور زندگی جزر و مد داره

دنیامون یه عالمه؛ آدم خوب و بد داره

ماه من غصه نخور همه که دشمن نمی شن

همه که پر ترک مثل من و تو نمی شن

ماه من غصه نخور مثل ماها فراوونه

خیلی کم می شه کسی رو حرفش بمونه

ماه من غصه نخور گریه پناه آدماست

تر و تازه موندن گل؛مال اشک شبای ماست

ماه من غصه نخور زندگی خوب داره و زشت

خدا رو چه دیدی شاید فردامون باشه بهشت

ماه من غصه نخور پنجرمون بازه هنوز

باغچمون غرق گلای ناز و عاشقه هنوز

ماه من غصه نخور باز داره فصل سیب می شه

می دونم گاهی آدم تو وطنش غریب می شه

ماه من غصه نخور ؛ماها که تب نمی کنن

ماها که از آدما کمک طلب نمی کنن

ماه من غصه نخور شمدونیا صورتین

دلایی که بشکنن چون عاشقن قیمتین

ماه من غصه نخور سبک می شی بارون بیاد

توی عاشقی باید نترسید از کم وزیاد

ماه من غصه نخور خاطره هامون کودکن

توی این قصه دلا یه وقتایی عروسکن

ماه من غصه نخور بازی زمین خوردن داره

کار دنیا همینه ؛ تولد و مردن داره

ماه من غصه نخور تاب بازی افتادن داره

زندگی شکستن و دوباره دل دادن داره

ماه من غصه نخور گلا میان عیادتت

به نتیجه می رسه آخر یه روز عبادتت

ماه من غصه نخور خیلیا تنهان مثل تو

خیلیا با زخمای عاشقی آشنان مثل تو

ماه من غصه نخور زندگی بی غم نمی شه

اونی که غصه نداشته باشه ؛آدم نمی شه

 


 

 

 

 

همزبون تنهایی ها   تو تنهایی اسیره

هیچکی رو جز تو نداره    فقط تو رو دوست میداره

بیا  بیا  ای همزبون      بیا بیا  بازم  بگو

 بیا بازم برام بخون 

برامون از خودت بگو

                                   

 

Love...

 

                                    

Ghami neshaste to delam
mano raha nemikone
chera negare naze man
mano nega nemikone

مدت هاست سکوت پیشه کردم

تا لحظه های دور  دلم درد بی تابی را نشناسد

مدت هاست از همه چیز گریخته ام

به امید یک راه نجات

یک نفس برای رهایی

یک فریاد برای تمام لحظه ها

چقدر سخت است

زمانی که دلت را تنها به یک لحظه

به یک اتفاق دلخوش کنی

وتمام ثانیه ها را

تمام سختی ها را

به امید رسیدن به آن لحظه

به امید دلگرمی خدای دل

مدارا کنی

چقدر سخت است زمانی که چشم هایت

تمام تلخی ها رامی بیند

وپنهان اشک می ریزد

به امید آن لحظه

چقدر سخت است تمام آمال و آرزوهایت

تنها یک تپش شود

ولی زمان رسیدن آن لحظه

آسمان بی مهر شود

دریا طوفانی و ناآرام

چشم ها فریاد شود

دل ها حسرت دوران

لحظه هایی که ثانیه ها همه برایش منتظر بودند

به یک چشم بر هم زدنی

دروغ و بی دلیل شود

چقدر زجرآور است زمانی که دل دیگر نگرید

با تمام خستگی هایش

کاش می توانستم بر نگاه دلم

آرامش یابم

کاش می توانستم چشم هایم را برای همیشه

ببندم و تنها در سیاهی بمانم

که خواندیم مشکی رنگ عشقه

دیگر قدرت ذهن یاری نمی کند

دیگر چشم ها فریاد نخواهند زد

دیگر دل دنبال هدف نخواهد رفت

دیگر بارانی شیشه پنجره را نمناک نخواهد کرد

دیگر غروب انتظار نخواهد بود

دیگر هیچ پرسشی برای پاسخ نخواهد ماند

دیگر هیچ ندایی حسرت فریاد نخواهد شد

دیگر هیچ بی صدایی صدا نخواهد شد.

 

 

 

دوسه روز به رفتن تو

 

چیزیو بهوونه کردم

به تو گفتم که مریضم

باز تورو دیوونه کردم

میدونستم سفر تو

 

یعنی پایان رفاقت

خیلیا بودن که رفتن

 

میمونه اون به حقارت

اومدی با کوهی از خشم

 

حتی دستی هم ندادی

نه دیگه نگام نکردی

 

فهمیدم دوستم نداری

حس میکردم یه غریبه

 

تورو از دستم گرفته

کسی که ساده نبوده

 

فقط از خودش میگفته

میدونستم این اواخر

 

یه جورایی خسته هستی

اومدم تورو ببینم

 

داد زدی روم درو بستی

اونشبی که گفتی فرداش

 

قراره بری یه مدت

نذر کردم بمونی پیشم

 

رفتی و نگرفتم حاجت

وقتی گفتم که مریضم

 

گفتی که کاره ای نیستی

میدونستی که بهوونه است

 

حتی پیشم ننشستی

هق هقام مونده هنوزم

 

توی جانماز خیسم

گفتی از عالم دستات

 

دیگه هیچوقت ننویسم

گفتم دستامو میگیری؟

 

اما دستات سردسرد بود

تو چشات یه شوق رفتن

 

تو دلم یه دنیا درد بود

به همین سادگی رفتی

 

رفتی که نیای دوباره

کاش یکی بهت میگفتش

 

داره میمیره ستاره

جای بوسه های گرمت

 

هنوز مونده روی گونم

تو برو خدانگهدار

 

میخوام منتظر بمونم

حالا مدتها گذشته

 

از تو هم خبر ندارم

جای پات تو صحن کوچه

 

با یه حلقه یادگارم

 

 

خیلی وقته بزرگترین آرزم یه شب خواب راحته....چقدر دلم گرفته!!

کوچه

 

   کوچه

  بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

  همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

  شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم

  شدم آن عاشق دیوانه که بودم.

 

  در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید

  باغ صد خاطره خندید

  عطر صد خاطره پیچید

  یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم

  پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم

  ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

  تو همه راز جهان ریخته درچشم سیاهت

  من همه محو تماشای نگاهت.

  آسمان صاف و شب آرام.

  بخت خندان وزمان رام.

  خوشه ی ماه فروریخته در آب

 شاخه ها دست بر آورده به مهتاب.

  شب و صحرا و گل و سنگ

 همه دل داده به آواز شباهنگ

  یادم آید تو به من گفتی: از این عشق حذر کن!

  لحظه یی چند بر این آب نظر کن!

  آب آیینه ی عشق گذران است

  تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است!

  باش فرداکه دلت با دگران است!

  تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن!

  با تو گفتم:حذر از عشق؟ ندانم

  سفر از پیش تو هرگز نتوانم

  روز اول که دل من به تمنای تو پر زد

  چون کبوتر لب بام تو نشستم

  تو به من سنگ زدی!من نرمیدم نگسستم.

  باز گفتم که تو صیادی و من آهوی دشتم!

  تا به دام توافتم همه جا گشتم و گشتم!

  حذر از عشق ندانم .

  سفر از پیش تو هرگز نتوانم نتوانم!

  اشکی از شاخه فروریخت!

  مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت!

  اشک در چشم تو لرزید

  ماه بر عشق تو خندید!

  یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم.

  پای در دامن اندوه  کشیدم.

  نگسستم  نرمیدم.....

  رفت در ظلمت غم آن شب وشبهای دگر هم!

  نگرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم!

  نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم....!

   بی تو اما به چه حالی من از ان کوچه گذشتم......

  

فریدون مشیری

 

 

 

 

 

هی.....

وقتی فکر می کنم که روزی فراموشم می کنی،بغض گلویم را می گیرد.
وقتی فکر می کنم که تمام خاطرات با هم بودنمان را از یاد خواهی برد، دلم می گیرد.
وقتی فکر می کنم که روزی  دستانم را رها خواهی کرد،می ترسم از تنهایی.
وقتی فکر می کنم که روزی خواهم رفت ، اشک از چشمانم فرو میریزد.
.......و تو روزی خواهی رفت و دست تقدیر را بهانه خواهی کرد.

 
 

امشب از دوری تو دلتنگم 

و غم انگیزترین آهنگم

امشب از غصه و غم لبریزم

آه ای عشق! مگر من سنگم!

برگی از شاخه جدا در پاییز

خشک و بی‌حوصله و کمرنگم 

بی تو من دهکده‌ای خاموشم

دورافتاده‌ترین فرهنگم 

حرف ناگفته زیاد است ولی

حیف در قافیه‌ها می‌لنگم

 

 
 
 
 
 
 
آخر ای دوست نخواهی پرسید
که دل از دوری رویت چه کشید؟؟؟
سوخت در آتش و خاکستر شد
وعده های تو به دادش نرسید

داغ ماتم شد و بر سینه نشست
اشک حسرت شد و بر خاک چکید
آن همه عهد فراموشت شد؟؟
چشم من روشن روی تو سپید ....

جان به لب آمده در ظلمت غم
کی به دادم رسی ای صبح امید
آخر این عشق
مرا خواهد کشت 
عاقبت داغ مرا خواهی دید!!!!

 

 

 


سرد است ...
بدون تو همه چیز سرد است ...
آنگاه که نیستی ٬ آفتاب سرما می پراکند و من انگار مرده ام 
صدای لرزش دندانهایم سکوتِ خلوتم را از من دزدیده
و تو نیستی که در آغوشت سکوت کنم
 و از گرمای وجودت ٬ گرم شوم
مانند درختی خشکیده شده ام ...
عذاب بی ثمری درد بزرگیست
همین روزهاست که هیزم شکنی تبرش را بر ساقه هایم بکوبد  
و تو نیستی که تبر را از دست هیزم شکن بگیری
و تو نیستی ...
سرد است ... بدون تو همه چیز سرد است ...

من اکنون فهمیده ام
مرگ یعنی زندگی بدون تو
و در اعماق اعتقادم ...
تنها تویی که می توانی در من روح بدمی .......

 

..........

 

 شطِ صبور وقتی باهات حرف می‌زنم تو چشام نگاه نکن وقتی دردمو می‌گم گونه هاتو تر نکن  گونه های خیس تو مثه جاده می مونه یک مسافر غریب اونجا زیر بارونه  وقتی باهات حرف میزنم تو منو رها نکن   میون شهر غریب منو بی پناه نکن   وقتی باهات حرف میزنم اشکامو تو پاک نکن  قطره قطره اشکامو سینه ریز تن نکن  تن تو برگ گل شقایقه اشک من شبنم صبح صادقه  تن تو گرم تر از تابه ی درد   اشک من حسرت هر چه آهه سرد منو با خودت بدون مثه ماهی و همون تنگ بلور من و از خودت بدون ......

 

 ........ شاخه های مجنون بید... اشکها و بغضها سخت فشرده گلوگاه  وتنگه ی خنده هایم راستی  کو لبخندم کو بهار نیست نمی دانم کجا مانده است  حیران و سرگردان پرسه زنان کوچه های غریب را میمانم   واژه‌ ها در اهتزاز رویش ساقه ی مهتاب آرزو را گم کرده اند  نمیدانم گندم های طلائی را که ارمغان می آورد ....  با تو هستم کجائی ؟  ..... ..........ا آه... تشنه ام ... تشنه جرعه ی نوری میهمانم کن .........................   

 ashegh-80

دهانت را می بویند

مبا دا گفته باشی دوستت دارم

دلت را می بویند

روزگار غریبی است نازنین

وعشق را کنار تیرک تازیان میزنند

عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد

ف.ف

گفته نتونی!!

وقتی عاشق شوی راز دلتو گفته نتونی
وقتی عاشق شوی راز دلتو گفته نتونی

چه قده سخته خدایا  چه قده سخته خدایا

چه قده سخته خدایا  چه قده سخته خدایا

چه قده سخته خدایا  چه قده سخته خدایا

روز نوروز بچینی گل سرخ  بر سر راه نگات فرش کنی

روز نوروز بچینی گل سرخ  بر سر راه نگات فرش کنی

دلبرت بیاد بپرسه کار کیست؟ تو براش گفته نتونی!

چه قده سخت خدایا  چه قده سخت خدایا

تو براش گفته نتونی! چه قده سخته خدایا  چه قده سخته خدایا

دلبرت خنده کنه با دگران  تو بسوزی و براش گریه کنی

دلبرت خنده کنه با دگران  تو بسوزی و براش گریه کنی

دلبرت بیاد بپرسه که چرا؟؟؟

تو براش گفته نتونی! چه قده سخته خدایا  چه قده سخته خدایا
تو براش گفته نتونی! چه قده سخته خدایا  چه قده سخته خدایا

دلبرت سفر کنه تنها شوی مثل ماهی ها از آب جدا شوی

دلبرت سفر کنه تنها شوی مثل ماهی ها از آب جدا شوی

بتپی   ! مجنون شوی   ! تباه شوی! 

تو به کس گفته نتونی  چه قده سخته خدایا  چه قده سخته خدایا

تو به کس گفته نتونی  چه قده سخته خدایا  چه قده سخته خدایا

وقتی عاشق شوی راز دلتو گفته نتونی

وقتی عاشق شوی راز دلتو گفته نتونی

چه قده سخته خدایا  چه قده سخته خدایا

تو به کس گفته نتونی  چه قده سخته خدایا  چه قده سخته خدایا!!!