* ♣ همزبونه تنهایی ها ♣ *

همزبونه تنهایی ها 15ساله شد... دلم هنوز روشنه ...

* ♣ همزبونه تنهایی ها ♣ *

همزبونه تنهایی ها 15ساله شد... دلم هنوز روشنه ...

کاشکی.......

 

کاشکی تنهام نمی ذاشتی   بی تو من خیلی غریبم

 

 

     باز من ماندم و خلوتی سرد

 

خاطراتی  زبگذشته ای دور

 

یاد عشقی که با حسرت و درد

 

رفت و خاموش شد در دل گور

 

 

چشم ها در سیاهی  فرو رفت

 

ناله کردم مرو . صبر کن . صبر

 

لیکن او رفت .  بی گفتگو رفت

 

 

 

 

 

تو دیگه بر نمی گردی   اینو من خوب می دونم

 

باز به یاد تو همیشه      شبها آواز می خونم

 

تو دیگه بر نمی گردی   اینو من خوب می دونم

 

باز به یاد تو همیشه      شبها آواز می خونم

 

می دونم برگشتن تو     دیگه یک خواب و خیاله

 

تا دوباره تو رو داشتن   آرزویی  که  محاله

 

آرزو هر چی که باشه   اما داشتنش قشنگه

 

بعد رفتن تو دستام      رو به آسمون بلنده

 

بعد رفتن تو دستام      رو به آسمون بلنده

 

 

حالا دستام بی تو سرده       بس که بی تو گریه کردم

 

گونه هام خیسه از اشکام      بس که بی تو تک و تنهام

 

 

 

وقتی رفت حاشیهء درختامون طلایی بود

 

ماه تو آسمون بود و قحطی روشنایی بود

 

وقتی رفت حاشیهء درختامون طلایی بود

 

وقتی رفت غبار نشست رو رویاهای اطلسی

 

دیگه هیچ کسی نشد عاشق چشمای کسی

 

وقتی رفت دریا دیگه به ماهی ها نگاه نکرد

 

ماه دیگه در نیومد ستاره ادعا نکرد

 

وقتی رفت حاشیهء درختامون طلایی بود

 

ماه تو آسمون بود و قحطی روشنایی بود

 

وقتی رفت لونهء هیچ پرنده ای چراغ نداشت

 

واسه درد دل دلم هیچ کسی رو سراغ نداشت

 

وقتی رفت پرنده های کوچه بی دونه شدند

 

عاقلا رفتنش رو دیدن و دیونه شدند

 

وقتی رفت حاشیهء درختامون طلایی بود

 

ماه تو آسمون بود و قحطی روشنایی بود

 

   وقتی رفت یه قطره اشک   از شهره چشماش جاری بود

 

همونو ازش گرفتن   آخه یادگاری بود...

 

 

 

تقدیم به پدر بزرگ  و  هم کلاسی عزیز محسن کاظم دوست

 

 

 

نظرات 6 + ارسال نظر
الهه تنهایی سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:01 ق.ظ

سلام
خیلی زیباست . اگه اجازه می دادی منم همین رو تو وبلاگم بذارم خیلی خوب میشد!
به نظرم دل تو هم مثل دل من خیلی خیلی گرفته و دلتنگی.
خدا بزرگه ازش بخواه که کمکت کنه.... البته سخته خیلی سخته....................

موفق باشی

سایه چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:22 ب.ظ http://sayehetanha.blogsky.com

سلام پژمان عزیز

مرسی که بهم سر می‌زدی
چند وقتی مسافرت بودم، نتونستم بهت سر بزنم.

شعرهات توصیف زیبایی از حال و هوای درونه!
دلم بیشتر گرفت نازنین ...

هر روزت شاد

اطهر پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:13 ق.ظ http://brightfire.blogsky.com

ببین چگونه مرا از خودم جدا کردند
غریبه ها که مرا با تو آشنا کردند
غریبه های عزیزی که از نهایت ذوق
مرا به مستی چشم تو مبتلا کردند
مرا به کوه نفس گیر عاشقی بردند
و از بلندترین قله اش رها کردند

(*) یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:41 ب.ظ

سلام
اگه دیر شد ببخشید برام ۱ مشکلی پیش اومده

noresa دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 05:01 ب.ظ

سلام خوبی چند تا خوبی
خیلی خوشحال شدم web تون رو دادید و دیدم بابا ایوول
خوشمان آمد
یه کلمه دلت مییاد

فدای تو

(*) چهارشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 10:35 ب.ظ

سلام
من رو ببخش نمیخوام باز اشتباهم تکرار بشه پس اومدم بگم
شاید تا عید از من خبری نداشته باشی
فقط دعا کن.............
موفق باشی چهارشنبه سوری خوبی داشته باشی
مواظب خودت باش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد