* ♣ همزبونه تنهایی ها ♣ *

همزبونه تنهایی ها 15ساله شد... دلم هنوز روشنه ...

* ♣ همزبونه تنهایی ها ♣ *

همزبونه تنهایی ها 15ساله شد... دلم هنوز روشنه ...

امید/سراب

 

*

*

 

 

>>شعر از خودم<<

*

*

باز مینویسم از سر خط

باز می گویم قصهء این زندگی

از هیاهوی خفته

از گذشته های روبرو

از روزهای تلخ و شیرین

از گناه دیگران سوختن!

از تلاش بی سر انجام

به هدف های نا معلوم

از دوستی شوم روزگار

از غفلت و درد های ماندگار

باز می نویسم از سر خط

باز می گویم قصهء این زندگی

از حدیث دل که خاک شد

از سکوت دل که نشکست

به غروری که زمین خورد

باز هم می نویسم..

آری هنوز نفس می کشم

گویی که تنها ترین تنها منم

و چه پوچ است

برای بیهوده ترین سوختن

باز مینویسم از سر خط

باز می گویم از خاطرات خفته

از یادگاری های مانده در ذهنم

به همزبونه تنهایی ها

*

*

۱۲/۱۲/۸۵ 

40:oo

 

*  

 

 

اگر طوفان بر  سرت کوفت

و دلت را آزرد

مرا صدا زن

من با نفس گرم

بهار خواهم بود و پیشت خواهم آمد.

 

***

در تنگ روزی

به فردا امید بند

و اگر گلت پژمرد

شکوفه ای دیگر به خاک بسپار

اگر دلت گرفت

مرا صدا زن

من همچو امیدی

نغمه ای خواهم بود

و در دلت صدا خواهم کرد

 

***

اگر شادی خود را گم کردی

مپندار که دیگر رفتی

در حصار هر غم سعادتی پنهان است

اگر به زانو در آمدی

مگو که: دیگر بر نتوانم خاست

ویرانگری سیل را

آباد نتوانم کرد

چنین اندیشه مکن

و به پریشان خاطری،

مرا صدا زن

 

*

*

عیدت مبارک