* ♣ همزبونه تنهایی ها ♣ *

همزبونه تنهایی ها 15ساله شد... دلم هنوز روشنه ...

* ♣ همزبونه تنهایی ها ♣ *

همزبونه تنهایی ها 15ساله شد... دلم هنوز روشنه ...

آهنگ کاش بمونی

 

 

 

 

 

  

 

 

 

آهنگ جدید و بسیار زیبا و احساسی گروه ‌‌‌‌بی صفر پنج به نام کاش بمونی که یه کار lOVEهست...   

  

 

  ARef Bismark.Hossein Mobham.PeJman Taher  

 

  

 

دانلود از لینک۱

 

 

  دانلود 

 

 

 

دانشجو...

 

 

 بدون شرح ...

  

 

 


     شروع ترم
     یک هفته بعد از شروع ترم


     دو هفته بعد از شروع ترم

     قبل از امتحان میان ترم

     در طول امتحان میان ترم

     بعد از امتحان میان ترم

     قبل از امتحان پایان ترم

     اطلاع از برنامه پایان ترم

     هفت روز قبل از پایان ترم

     شش روز قبل از پایان ترم

     پنج روز قبل از پایان ترم

     چهار روز قبل از پایان ترم

     دو روز قبل از پایان ترم

     یک روز قبل از پایان ترم

     شب قبل از امتحان

     یک ساعت قبل از امتحان

     در طول امتحان

     هنگام خروج از سالن امتحان

     بعد از امتحان 

 

 

 

 

1.ابتدا کد لینک باکس را درون وبلاگ خود قرار دهید 2.لینک خود را از طریق گزینه ارسال لینک برای ما ارسال کنید 3.لینک شما حداکثر پس از 5 ساعت درون لینک باکس قرار میگیرد.لینک کسانی که کد لینک باکس را درون وبلاگ خود قرار نداده اند فعال نمیشود و با حذف لینک باکس از سایت شما لینکتان بلافاصله حذف میگردد.پس از هر 500 کلیک تعداد کلیک های آن لینک صفر شده و یک علامت % به آخر لینک افزوده میشود.با وبلاگها و سایت هایی که بازدید روزانه آنها بیش از 10000 است تبادل لینک و بنر صورت میگیرد برای این منظور در قسمت نظرات برای ما پیام بگذارید.این لینک باکس مطابق قوانین جمهوری اسلامی ایران عمل میکند و از قرار دادن لینک های غیر اخلاقی معذوریم.سایت هایی که بازدید روزانه آنها بیشتر از 5000 باشد در قسمت لینک های ویژه قرار میگیرند.

صفحه نخست | ارسال لینک | دریافت کد لینک باکس | ارتباط با ما | پشتیبانی
لینک های ویژه
لینک های عادی
تعداد آنلاین:12 نفر بازدید امروز :62740 بازدید دیروز :47370 بازدید کل :309611

عروس بهشت

 

 

تو را در خواب های ندیده ام ، خواب خواهم دید  

و این خیال این روزهای من است. 

مرا چه کسی قناعت آموخت  

که به خیالی این چنین قانع باشم؟ 

  

باران

 

    

هوای لحظه هایم بارانی که می شود

چشمهایم بارش یکدست باران را

چنان دنبال می کند

که گویی درنمناکی نفس های قطره هایش

ردی از نگاههای ساکت تورا

جستجو می کند

لحظه های عاشقی ام وقتی بارانی می شود

سراسر خواهش می شوم

برای گرفتن دستانت

زیر چکه کردن بی بهانه ای که

بی دلیل آغاز می شود

و لحظه ای بعد پایان می یابد

باران بی قراری هایم که باریدن می گیرد

سکوتی عاشقانه لبهایم را

به خاموشی دعوت می کند

و نگاه هایم شررهای عشق را

پشت پلک های خیسم پنهان می کند

باران که می بارد

تنها چیزی که لذت شکوه بارش را

کامل می کند

نگاهی است که بی هوا

از چشمان آفتابی ات

به دیدگان مشتاق من

می نشیند

و حس از همیشه عاشق تر بودن

چنان سراغ ثانیه هایم را می گیرد

که همچون قطره های باران

سبکبال و پر التهاب

برآستان حضور همیشه مهربانت

فرود می آیم

امروز من می بارم

و با قطره قطره این باران

جاری می شوم

تا لحظه ای که

سرتاپای وجودت را بوسه باران کنم 

 

 

 


وقتی که رفت و منو از یاد برد
هر چی که داشتم همه رو باد برد

تو کنج عزلت خودم نشستم
هر چی که آینه بود زدم شکستم

زخم زبونا رو به جون خریدم
از همه حتی از خودم بریدم

چه عشق ناروایی
چه درد بی دوایی

چه زخم نا تمومی
چه سرنوشت شومی

با توام ای که آبرومو بردی
کشتی منو اما خودت نمردی

مث یه کابوس اومدی و رفتی
آتیش به زندگیم زدی و رفتی

رفتی و من موندم وخاکسترم
بلای تو کاش نمی اومد سرم 

 

 

 

 

 

 

این روزا

 

 

دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده

اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده

 

دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده

تنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شده

 

هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن می کنم

آینده ی این خونه رو با شمع روشن می کنم

 

در حسرت فردای تو تقویم مو پر می کنیم

هر روزه  این تنهایی رو فردا تصور می کنم

 

هم سنگ این روزای من حتی شب تاریک نیست

اینجا به جز دوری تو چیزی به من نزدیک نیست 

 

 

 

دل رویایی

  

 

نیستش

نمیدونم کجاست

چه می کنه

ولی میدونم که ندارمش

هیچ وقت نخواستم که تو رو با چشمات به یاد بیارم

نه نه نمیخواستم که تو رو تو گم ترین آرزوهام ببینم

ن نه

نمی خواستم که بی تو به دیوارا بگم    هنوزم دوست دارم

آخه تو حول و ولای پریشونیه تو رو نداشتم

که گیرو داره ... ای بابا دل تو هیچ حال اون خوش

ای بی مروت!  دیگه دلی میمونه؟

که جور دل کبوتر بتپه

که با شما از جونه زندگیش بگه؟

بگه که   هنوز زنده ست

هنوز زنده ست 

اگه صدا  صدای منه

نفس اگه نفسه تو

بذار که اون خوش غیرتاش بدونن

که دل

دل رویایی دیگه دل نیست

دیگه دل نمی شه  

 

نه دیگه این واسه ما دل نمیشه  

 

 

 

 

از خدا صدا نمی رسد

 

ای ستاره ای که پیش دیده ی منی !
باورت نمی شود که : در زمین

هر کجا ، به هر که می رسی

خنجری میان مشت خود نهفته ست

پشت هر شکوفه ی تبسمی

خار جانگزای حیله ای شکفته ست!

آن که با تو می زند صلای مهر ،
جز به فکر غارت دل تو نیست.

گر چراغ روشنی به راه توست ،
چشم گرگ جاودان گرسنه ای ست!

ای ستاره ، ما سلام مان بهانه است

عشق مان دروغ جاودانه ست .

در زمین زبان حق بریده اند

حق ، زبان تازیانه است.

وان که با تو صادقانه درد دل کند

های های گریه ی شبانه است !

ای ستاره، ای ستاره ی غریب !
ما اگر ز خاطر خدا نرفته ایم ؟

پس چرا به داد ما نمی رسد ؟

ما صدای گریه مان به آسمان رسید

از خدا چرا صدا نمی رسد ؟

 

seda nemiresad

سرنوشت

 

 

عشق شروع قشنگیست  

                           برای دردهای متوالی بعدی!!! 

سرما با یلدا شروع می شود

                               و عشق با تو
 

دم غروب که سایه ها در امتداد خیابان قد می کشد  

یاد تو امتداد موسیقی بلندیست       

 

که نوازشش طوفانی را به یاد می آورد 

کنار کودکی ام...    به چشمهایت !!می اندیشم 

و فکر می کنم در حاشیه هر پلکت

                                          چند ستاره سبز جا میگیرد 

از ستاره که میگویم شب می شود 

و من به  روزی که تو در آن متولد شده ای فکر می کنم 

از تو که میگویم باران می بارد   

                

از شما که میگویم سرنوشت حزن آلود پرنده ای دور  

در ذهنم تداعی میشود 

هوای دل من ابریست  

                  

اما دل   تو  منجمد است شاعر!!!!! 

 

خوشبختی

   

  

 خوشبختی ....  

 

  می خواستم بهت بگم چقدر پریشونم          

     دیدم خودخواهیه دیدم نمی تونم

   تحمل می کنم بی تو به هر سختی         

  به شرطی که بدونم شاد و خوشبختی

    به شرطی بشنوم دنیات آرومه           

  که دوسش داری از چشمات معلومه

   یکی اونجاس شبیه من یه دیوونه            

   که بیشر از خودم قدرتو می دونه

  چی کار کردی که با قلبم به خاطره تو بی رحمم

  تو می خندی چه شیرینه گذشتن تازه می فهمم  ... تازه می فهمم

 تو رو می خوام تمومه زندگیم اینه             

  دارم می رم ته دیوونگیم اینه

  نمی رسه به تو حتی صدای من          

  تو خوشبختی همین بسه برای من

  چی کار کردی که با قلبم به خاطره تو بی رحمم

  تو می خندی چه شیرینه گذشتن تازه می فهمم ..............

امروز..بی عنوان

  

 به مناسبت تولدم

 

 

سلام  

  حال همه ما خوب است  

 

ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور    که مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند  

 

با این همه عمری اگر باقی بود   طوری از کنار زندگی می گذرم  

 

که نه زانوی آهوی بی جفت بلرزد   و   نه این دل نا ماندگار بی درمان     

  

 

 

کوه

 

1.gif picture by pegah2001 

 

من این پایین نشستم سرد و بی روح

تو داری می رسی به قله ی کوه ...

   

داری  هر لحظه از من     دور میشی

ازم  دل می کنی     مجبور میشی

  

تا مه    راه و   نپوشونده   نگام کن

اگه رو قله  سردت شد   صدام  کن

 

یه رنگ ِ مــُـرده از  رنگین کمونم..

من این پایین  نمیتونم  بمونم !

خودم گفتم که تلخه روزگارت!

من و بیرون بریز از کوله بارت

دلم می مُـرد و راه ِ بغض و سد کرد

به خاطر خودت دستاتو رد کرد

 

منم اونکه تو رو داده به مهتاب !

کسی که روتو می پوشونه  تو خواب

کسی که واسه آغوش ِ تو کم نیست

می خوام یادم بره.. دست خودم نیست !

با چشم  ِ تر اگه تو مه بشینی

کسی شاید شبیه من ببینی..

 

تا مه   راه و   نپوشونده   نگام کن

اگه رو قله  سردت شد   صدام کن

 

یه رنگ ِ مــُـرده از  رنگین کمونم..

من این پایین  نمیتونم  بمونم. . . 

  

مونا برزویی  

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گل نازم تو با من مهربون باش

واسه چشمام گله رنگین کمون باش

اسیر باد و بارونم ، شب و روز

گله این باغ بی نام و نشون باش

من ، عاشقی دل خونم

شکسته ای محزونم

پناه این دل بی آشیونه باش

دلم تنگه تو با من مهربون باش

گل ناز ، اسمونم بی ستاره اس

مثله ابرا ، دله من پاره پاره ست

دوباره از رو تو هیچی بی درگاه

نفس امشب برام عمر دوباره است

من ، عاشقی دل خونم

شکسته ای محزونم

پناه این دل بی آشیونه باش

دلم تنگه تو با من مهربون باش

گل نازم بگو بارون بباره

که چشماتو به یادم میاره

تماشای تو زیر قطره ی بارون

چه با من میکنه امشب دوباره

شب و تنها بیا ماه و ستاره

من ، عاشقی دل خونم

شکسته ای محزونم

پناه این دل بی آشیونه باش

دلم تنگه تو با من مهربون باش  

 

  

 

 

 

  

«عشق سرخ است! 

سرخ سرخ،

به رنگ خون،

با همان صلابت،

که از عقیق زخم سینه ،

به بیرون می تراود،

و شقایق و لاله ،

بر گستره ی زمین ،

می پروراند ؛

عشق آبی نیست!

اگر اندوهی دارد ،

میرا و فانی ،

و شادی هایش اما ،

جاودانی است!

هرگز نمی میرد ،

جان می بخشد ،

و گاهی نیز ،

جان میستاند!

ولی همیشه ،

زنده است ! »

باور ندارم

 

 

 

ازپشت شیشه می دیدم

دستاش توی دست توبود

دیگه بهم دروغ نگو

نگو پیشت کسی نبود

نگو که باورندارم

حرفهای عاشقونتو

جمع کن ببر از دل من

اون عشق بچه گونتو

برات یه بازیچه بودم

تو لحظه های بی کسی

گفتی فقط منو داری

دل نمیدی به هیچ کسی

اما فراموشت شده

حرفهایی که بهم زدی

گفتی به من عشق منی

دیدی به من نارو زدی

اگه نمیدونی بدون

دلم شکسته از دلت

نفرین به قلب عاشقم

همیشه هست پشت سرت

برات یه بازیچه بودم

تو لحظه های بی کسی

گفتی فقط منو داری

دل نمیدی به هیچ کسی

دل نمیدی به هیچ کسی

دل نمیدی به هیچ کسی 

 

 

بودن یا نبودن

 

من خسته ام

و هیچ خواب ابریشمی نیست

تا خستگیم را با خود به نیستی کشاند

 

زمان در حرکتی تند و تکراری مرده است

و هیچ گریزی نیست

جز دویدن و فرسودن و زنده بگوری

 

بغض نفس گیری راه بودن سیا ل و شفافم را بسته است

و هیچ دست معجزه گری نیست

تا گره آنرا به لمسی با سبکی بگشاید

 

اشکهایم جاری به گونه ا م خشکیده اند

و هیچ بوسه ای نیست

تا ما را در لرزه  داغ و افسونگرش به همراه برد

 

زمان افسانه ها گذشته است

زمان زمان انسان ترسان از تماسست

زمان زمان عشاق و تمنای آغوش نیست

زمان زمان تیشه فرهاد نیست

زمان زمان حبس احساس و کلام

زمان زمان انسان نما و تب سخت افزاریست

 

و دیگر هیچ بادی ما را با خود نخواهد برد

هیچ بوسه ای ما را به خلسه نخواهد کشاند

هیچ دستی رهایی را به ما هدیه نخواهد داد

 و دیگرهیچ خوابی ما را سبک نخواهد کرد

  

مائیم و این هوشیاری مهلک

مائیم و این بیداری دردناک

مائیم و باز این سئوال بی جواب مانده

 

" بودن یا نبودن؟ مسئله این است....."  

 

 

 

 

سفر مرا به کجا می برد... کجاست جای رسیدن... 

 

از خوابم فرود آمدم، کنار برکه رسیدم.
ستاره ای در خوابِ طلایی ماهیان افتاد.
رشتهء عطری گسست.
آب از سایهء افسوسی پُر شد.
موجی غم را به لرزش نی ها داد.
غم را از لرزش نی ها چیدم، به تارم برآمدم، به آیینه
رسیدم.
غم از دستم در آیینه رها شد: خوابِ آیینه شکست.

از تارم فرود آمدم، میان برکه و آیینه، گویا گریستم ... سهراب
نه .. نه، تو باور مکن .. دیگر نمی گریم .. چه سود این گریستن .. چه سود .. دیری ست با واژهء انتظار بیگانه گشته ام .. بیگانه نبودم .. زمانه ام آموخت که بیگانه باشم .. چه سود این همه انتظار .. چه سود .. چشم به راه دوختن .. چشم به راه به دنبال ردِ سایه ای که به این سمت بیاید .. ردی از یک نوسان بر خطِ جاده .. اما نه .. نه سایه ای بود و نه نوسانی .. شب بود و شب بود و ماه بالای سر تنهایی .. دیگر آمدنت را به انتظار نمی نشینم .. بی هوده است .. می دانی؟ پاهایم را بر زمین گذاشتم .. پاهای برهنه ام را .. تا به حال زمین را اینگونه حس نکرده بودم .. برهنه، لخت .. محکم ایستادم .. ردِ سایه ام را نگریستم .. راه راه راه .. راهی که باید به تنهایی بروم .. بی هوده است به انتظار همراهی ماندن .. شاید روزی در میانهء راه، جایی، به انتظار بایستم .. شاید... می‌روم به دنبال
گریزان‌ من ِ خویش. در پناه وسعت آنسوترها. در جوار سماعی غریب.
آنچه در منحنی‌های تودرتوی آسمان تاریک شب‌هایم نهان بوده‌ست و من رهگذری سرد!
بی‌درودی دیگر بدرود!

سفری در پیش است.. به دورها و دیرها.. روزهایی نخواهم بود، اما این خانه را دستهایی خواهند نوشت.. دستهایی که می دانم چیزی فراتر از دستانِ برهنه ی من برای هدیه دادن دارند..

متبرک باد دستانِ تو...

 

 

 

 

 

عشق شروع قشنگیست

                           برای دردهای متوالی بعدی!!!

سرما با یلدا شروع می شود

                               و عشق با تو
دم غروب که سایه ها در امتداد خیابان قد می کشد

یاد تو                      امتداد موسیقی بلندیست              که نوازشش

طوفانی را به یاد می آورد

کنار کودکی ام                    به چشمهایت !!می اندیشم

و فکر میکنم در حاشیه هر پلکت

                                          چند ستاره سبز جا میگیرد

از ستاره که میگویم شب می شود

و من به  روزی که تو در آن متولد شده ای فکر می کنم

از تو که میگویم باران می بارد                              از شما که میگویم

سرنوشت حزن آلود پرنده ای دور

در ذهنم تداعی میشود

هوای دل من ابریست                      اما

دل تو منجمد است شاعر!!!!!

 

تنهایی

 

 

من اکنون

                   کنار پنجره رویایم  

به تماشای رقص باد

                           نشسته ام 

وتو در خلوت کودکانه ات

به فکر زمزمه های دیرینه ات باش  

حتماُ

یک روز در بامدادی بارانی 

                        کنار هم سبز می شویم 

بی شک 

 آنجا تمامی حرفهایمان گل خواهد کرد

                                     گل خواهد کرد

                                             گل خواهد کرد.