رودخانه میشوی در زلال چشمانت تصویر من پیداست با لبخندی به سان منحنی ماه در زمان هلال آرام آرام سنگهای ریز نا امیدی ام را می سایی و از کنار صخره های بی حوصلگی ام نرم و آهسته رد میشوی من مرید اینهمه آرامشم در بی رنگی ات رنگ می بازم در جاری مهربان بودنت سیاهی ام سپید می شود سپیدی ام ...سرخ رنگ عشق می زنی بر دلم در زلال چشمانت تصویر من پیداست با لبخندی به سان منحنی ماه در زمان هلال رودخانه میشوی.. |