دل من

 

 

چه در دل من   چه در سر تو

من از تو رسیدم، به باور تو

تو بودی و من

به گریه نشستم، برابر تو

به خاطر تو

به گریه نشستم  بگو چه کنم؟

با تو، شوری در جان      بی تو، جانی ویران

از این، زخم پنهان می میرم!

نامت، در من باران        یادت، در دل طوفان

با تو، امشب پایان می گیرم!

نه بی تو سکوت       نه بی تو سخن

به یاد تو هستم           به یاد تو من

ببین غم تو  رسیده به جان و
دویده به تن  ببین غم تو

رسیده به جانم  بگو چه کنم؟