-
*!! از یاد نبریم !!*
پنجشنبه 5 مردادماه سال 1385 20:39
هر چی داریم از شهدا داریم بگذریم که زندگی تو این دوره زمونه سخت شده ولی !! ولی شهدا نبودند ما هم نبودیم ببینید فرزند یک شهید چه حرفها داره؟؟>> sportboy حتما تا آخرش بخونید نامه ای به پدر شهیدم محمد ناصر ناصری زهرا ناصری باباجان، باز سلام ای پدر جان؛ منم، زهرایت دختر کوچک تو ای امید من و ای شادی تنهایی من به خدا...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 3 مردادماه سال 1385 22:42
یادته ستاره ها یادته صدای موج یادته زوزه باد سرد جاده یادته خستگیمون چشمای خواب زدمون یادته خلوتمون تو دل جاده دو تا دست سردمون خنده های گرممون تپش دو تا دل غریب و ساده همشون شاهد بودن همه با هم شنیدن وقتی توی گوش من زمزمه کردی منو تنها نگذاری رو دلم پا نگذاری
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 2 تیرماه سال 1385 12:49
ببوسم خاک جمکران را ببوسم خاک جمکران را تجلی گاه پیغمبران را خبر آمد خبری در راه است خبر آمد , خبر آمد خبری در راه است سر خوش آن دل که از آن آگاه است شاید این جمعه بیاید شاید این جمعه بیاید پرده از چهره گشاید......
-
ebrU
سهشنبه 16 خردادماه سال 1385 21:16
>>>>>>>>>>>>>
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 4 خردادماه سال 1385 21:02
سهم من از شب شاید همان ستاره ای باشد که همیشه پنهان است همیشه همیشه همیشه و یا به قول قاصدکها ستاره ی من همان است که پیدا نیست * * * * * * * * * * * * * * * با تو بودن از تو گفتن زیباست مثل آواز قناری تو بهار با تو بودن از تو گفتن زیباست مثل آواز قشنگ جویبار با تو بودن از تو گفتن زیباست مثل نیلوفر آبی در آب مثل...
-
روزت مبارک
پنجشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1385 13:36
آقای سعید صباغی معلم عزیزم روزت مبارک سلام .امروز چهلمین روز فراغ یه عزیزه معلمی دلسوز و مربی شنا و قهرمان شنای ایران امروز چهل روز که ورزش شهرمون جای خالی یک قهرمان و پهلوان رو حس می کنه تو روزایی هستیم که شاگرد ها به معلم هاشون با دادن هدیه و تبریک روز معلم بهشون تبریک می گن معلم هاشون رو شاد می کنند! شاگرد های آقای...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 1 اردیبهشتماه سال 1385 11:44
نشسته ایم بر قالیچه ای به اسم جوانی... می تازیم و گرد و خاک می کنیم زمین زیر پایمان است و اسیر یک بازی شدیم به اسم غرور... دیواری را برای پشت سر نهادن بلند نمی بینیم سرا پا شور ... برد و باخت را می شناسیم؟ آشناییم با شعور؟ و جداییم با غم؟ یا غرق در غرور؟ چیزی در ماست روز و شب که آرام نداریم ... چیزی از جنس جستجو چیزی...
-
در گذشت حاج سعید صباغی
جمعه 11 فروردینماه سال 1385 15:29
خدایا چرا هر کی برامون عزیزه زودتر از همه ترکمون می کنه؟ پنجمین روز درگذشت حاج سعید صباغی قهرمان شنای پیشکسوتان ایران و معلم ورزش دبیرستانهای استان قزوین با آقای صباغی قرار بود یک روز در سالن یر پوشیده یک گیم بدمینتون بازی کنیم البته در مدرسه بازی می کردیم ولی باد شدید جهت توپ رو عوض می کرد خودش بهم گفته بود که می...
-
فروردین ما چند سالی مونده تا بیاد......!
یکشنبه 21 اسفندماه سال 1384 16:18
به نام آفرینندهء بزرگ آفرینندهء تنهایی و غم داور بر حق به نام خداوند ایثار و انصاف سلام عزیزان دل ... بزار این شونه ء نمناک تکیه گاه گریه باشه بزار این خسته بیفته تا شاید دوباره پاشه گریه کن دلت سبک شه من فدای گریه هاتم تو رو تنها نمی ذارم تا همیشه پا به پاتم کسی از آنطرف بوی علف به من آواز چکاوک داده ... طرفی از پس...
-
پوچ
دوشنبه 15 اسفندماه سال 1384 20:58
بی تو ؛ هزار سال است که مرده ام ! اگه... اگه یه روزی خواستی بری.... خیالتو قاب می کنم توی قلبم که همیشه پیشم باشی...باشه؟!؟ هی تو می روی هی من ثانیه میشوم هی می دوم پی ات هذیان میشوم ناله میشوم اشک می شوم هی تو می گریزی و همیشه من جا مانده ام ! **همین !** دلتنگ توام ... و بهانه گیر و تو غریب تر از پیش میمانی یاس من...
-
Vaghti deltangi miad hishki soraghet nemiad
پنجشنبه 4 اسفندماه سال 1384 11:06
Vaghti deltangi miad hishki soraghet nemiad جوان زحادثه ای پیر میشود گاهی هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی از این زمانه دلم سیر می شود گاهی به سوی خویش مرا می کشد چه خون و چه خاک محبت است که زنجیر می شود گاهی آخرین نفس هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی از این زمانه دلم سیر می شود گاهی عقاب تیز پره دشت های استغنا اسیر پنجهء...
-
کاشکی.......
دوشنبه 24 بهمنماه سال 1384 22:21
کاشکی تنهام نمی ذاشتی بی تو من خیلی غریبم باز من ماندم و خلوتی سرد خاطراتی زبگذشته ای دور یاد عشقی که با حسرت و درد رفت و خاموش شد در دل گور چشم ها در سیاهی فرو رفت ناله کردم مرو . صبر کن . صبر لیکن او رفت . بی گفتگو رفت تو دیگه بر نمی گردی اینو من خوب می دونم باز به یاد تو همیشه شبها آواز می خونم تو دیگه بر نمی گردی...
-
رویاها
شنبه 22 بهمنماه سال 1384 14:18
رویاها را باید تسلیم کرد! خواب دیدم!دیشب در امتداد ترس٬ همه غصه ام را خواب دیدم! رویاهایم تسلیم شده بودند! مطلق ٬محض! و من٬ شاید گم ٬شاید پیدا ٬به دنبال جاده ای می دویدم٬شاید بارانی! آن طرف ها ٬حوالی شما ٬شاید جاده ای برای من باشد! شاید هم باریکه راهی !که مدتها برای تو مسدود مانده باشد! چرا این روزها ٬جاده های خدای...
-
به یادت داغ بر دل می نشانم
جمعه 21 بهمنماه سال 1384 23:31
کاش می شد عشق را تفسیر کرد کاش می شد عمر را تکثیر کرد روی این گردونهء نا مهربان گرمی مهر تو را تصویر کرد یه خاطرهء کوتاه از حقیقت: سه شنبه بود روزی که حضرت مهدی تو مسجد جمکران حضور داره آره یکی از همون سه شنبه های خدا بود هوا سرد و سوزناک بود پدربزرگ چند هفته ای هست که یه دردی با خودش داره واسه همین هم سه بار...
-
سلام محرم
چهارشنبه 12 بهمنماه سال 1384 19:01
ششماهه على به دوش بابش دادند یک جام از آن باده نابش دادند چون با لب تشنه حاجت آب نمود با تیر سه شعبهاى جوابش دادند مفهوم بلند آفتابى عباس از گریه کودکان کبابى عباس از تشنگیت فرات دلخون گردید واللَّه که آبروى آبى عباس **************************************************************************** (عاشورا) طبلها مىکوبند،...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 12 بهمنماه سال 1384 13:31
حلقهء گمشده http://halghe.blogsky.com به زودی......
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 1 بهمنماه سال 1384 19:40
نمیدانی دلم تنگ است دلم تنگ است برای در کنارت بودن دلم تنگ است برای خیره شدن در چشمانت نازنینم نمیدانی که شبها تا سحر به یاد روزهایی که در کنار هم بودیم و درد دل میکردیم اشک میریزم نمیدانی که دیداری دوباره در وجودم آتش عشقت را برانگیخته کرده است نمیدانی چندین برابر از قبل به قلب مهربان و عاشقت وابسته شده ام و باری...
-
سوگ آخرین پدر بزرگ
سهشنبه 13 دیماه سال 1384 21:15
انا لله و انا الیه راجعون ای دریغا راد مرد لطف و رحمت در گذشت اسوهء شوق و تلاش و همت در گذشت آن که با عشق علی قلبش به سینه می تپید گشت تسلیم قضا و با رضایت در گذشت گریه ات به حالم می نالد از غم این دل دما دم فردا کجایی؟ سفر بخیر سفر بخیر مسافره من گریه نکن گریه نکن به خاطره من باران می بارد امشب دلم غم دارد امشب آرامه...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 12 دیماه سال 1384 21:10
ستارهای از دور مرا به وسعت پرواز خویش میخواند ستاره پنجره را بسته نمیداند خودم در شعری به نام چکاوک گفتهام : میتوان کاسه آن تار شکست میتوان رشته این چنگ گسست میتوان فرمان داد : هان ای طبل گران زین پس خاموش بمان به چکاوک اما نتوان گفت مخوان «شکوفه و چمن و نور و رنگ و عطر و سرود سپاس و بوسه و لبخند و شادباش و...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 9 دیماه سال 1384 18:41
غریبه ای یه وقت نیاد صدای عشقمو نخواد یا توی خلوت دلم بدون دعوتی نیاد دلم میخواد نبینمش اون روزی که گریه میاد آهسته آهسته میگم کسی ازم بدش نیاد از غم و غصه نمی گم یه وقت صدایی در نیاد گفته شده شادی کنم از گریه ام هیچ نشه یاد گفتن اگه زاری کنم می برنم زودی زیاد ای خدا زاری می کنم تا خنده رو بدی بم یاد گریه نباید بکنم...
-
مرداب....!
یکشنبه 4 دیماه سال 1384 19:03
ماه من غصه نخور زندگی رنگارنگه یه وقتایی دور شدن هم قشنگه!! مراقب گلدون اطلسی باش یه وقتای منتظره کسی باش کسی که چشماش یه کم روشنه! شاید یه قدری هم شبیه منه. با یه رنگه سرخ زیبا مثه برگای شقایق تو کتاب عشق نوشته غم و غصه واسه عاشق نوشته عاشق همیشه تویه بحر غم می مونه دل عاشقم نمی شه آوازه شادی بخونه آوازه شادی بخونه...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 آذرماه سال 1384 21:32
همواره به خاطر بیاور که در اوجی معین دیگر ابری نیست اگر زندگیت ابری است به دلیل این است که روحت آنقدر که باید بالا نرفته.!!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 آذرماه سال 1384 17:08
قربونه کبوترایه حرم امام رضا قربونه لطف و صفا و کرم امام رضا ************************************************************************** دوست خوبم آقای محمد محمد کریمی درگذشت پدر گرامیتان را به شما و خانواده محترم تسلیت عرض میکنم * **************************************************************
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 17 آذرماه سال 1384 13:49
اندوه پست کاش چون پاییز بودم .... کاش چون پاییز بودم کاش چون پاییز خاموش دل انگیز بودم برگ های آرزویم یکی یکی زرد می شد آسمان سینه ام پر از درد می شد ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ میزد اشکهایم همچو باران دامنم را رنگ میزد و چه زیبا بود اگر پاییز بودم وحشی و پر شور ور نگ آمیز بودم شاعری در چشم من میخواند شعری آسمانی...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 1 آذرماه سال 1384 17:23
ای ستاره ها ای ستاره ها که بر فرازاسمان با نگاه خود اشاره گر نشسته اید آری این منم که در دل سکوت شب نامه های عاشقانه پاره میکنم ای ستاره ها اگر به من مدد کنید دامن از غمش پر از ستاره میکنم با دلی که بویی از وفا نبرده است جور بیکرانه و بهانه خوش تر است در کنار این مصاحبان خودپسند نار و عشره های زیرکانه خوش تر است ای...
-
گریه نکن
دوشنبه 30 آبانماه سال 1384 21:09
من هنوز چیزی نگفتم که تو طاقتت تموم شد باقیشم بگم میبینی گریه هات کلی حروم شد من که آسمون نبودم اما عشق تو یه ماهه سرزنش نکن دلم رو بخدا اون یه بیگناهه باز که ابری شد نگاهت بغضتم واسم عزیزه اما اشکاتو نگه دار نذار اینجوری بریزه حال من خیلی عجیبه دوست دارم پیشم بشینی من نگاهت بکنم تا تو چشام عشقو ببینی تو چشام عشقو...
-
ماه من
جمعه 27 آبانماه سال 1384 13:44
همیشه... وقتی نیستی نمیگم میخوام نباشم، نه اما دلم که تنگه واست! وقتی نیستی نمیگم میمیرم، نه اما آدما حوصلمو سر میبرن. وقتی نیستی ، نه همیشه... اما خیلی وقتا یه غم گنده دارم . وقتی نیستی چهرت یادم نمیره اما تو ذهنم نیست ، واسه همینه که دلتنگی میکنم گاهی! وقتی نیستی همه چیز سر جاشه انگار اما همیشه یه چیزی کمه. وقتی...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 22 آبانماه سال 1384 20:01
همزبون تنهایی ها تو تنهایی اسیره هیچکی رو جز تو نداره فقط تو رو دوست میداره بیا بیا ای همزبون بیا بیا بازم بگو بیا بازم برام بخون برامون از خودت بگو Ghami neshaste to delam mano raha nemikone chera negare naze man mano nega nemikone
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 20 آبانماه سال 1384 21:17
مدت هاست سکوت پیشه کردم تا لحظه های دور دلم درد بی تابی را نشناسد مدت هاست از همه چیز گریخته ام به امید یک راه نجات یک نفس برای رهایی یک فریاد برای تمام لحظه ها چقدر سخت است زمانی که دلت را تنها به یک لحظه به یک اتفاق دلخوش کنی وتمام ثانیه ها را تمام سختی ها را به امید رسیدن به آن لحظه به امید دلگرمی خدای دل مدارا کنی...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 19 آبانماه سال 1384 13:45
دوسه روز به رفتن تو چیزیو بهوونه کردم به تو گفتم که مریضم باز تورو دیوونه کردم میدونستم سفر تو یعنی پایان رفاقت خیلیا بودن که رفتن میمونه اون به حقارت اومدی با کوهی از خشم حتی دستی هم ندادی نه دیگه نگام نکردی فهمیدم دوستم نداری حس میکردم یه غریبه تورو از دستم گرفته کسی که ساده نبوده فقط از خودش میگفته میدونستم این...