بارون از آسمون میاد
توی دلم غوغا میشه
انگار می گه که اون می یاد
منم هنوز منتظرم
شاید یه مهربون بیاد
میگن همه منتظرن
تا که یه همزبون بیاد
یه همزبون از آسمون
واسه دلهای مهربون
بیاد که تنها نمونن
عاشقا تنها نمونن
بیاید وقتی بارون می یاد
با هم دیگه دعا کنیم
به خدا التماس کنیم
تا که یه همزبون بیاد
تا تو دلها بارون بیاد...
دل من تنها بود
دل من هرزه نبود
دل من عادت داشـت ، که بمانـد یک جا
به کجا ؟!
معـلـوم است ، به در خانه تو !
دل من عادت داشـت
که بمانـد آن جا ، پـشـت یک پرده تـوری
که تو هر روز آن را به کناری بزنی ...
دل من ساکن دیوار و دری
که تو هر روز از آن می گـذری
دل من ساکن دستان تو بود
دل من گوشه یک باغـچه بـود
که تو هر روز به آن می نگری
راستی ، دل من را دیـدی ...؟!!