* ♣ همزبونه تنهایی ها ♣ *

همزبونه تنهایی ها 15ساله شد... دلم هنوز روشنه ...

* ♣ همزبونه تنهایی ها ♣ *

همزبونه تنهایی ها 15ساله شد... دلم هنوز روشنه ...

رویاهای تباه شده...

 

 

 

 

عطا بچه ی غم

پژمان

 

 

به نام خدایی که آشنایی را در لبخند، لبخند را در دوستی، دوستی را در محبت، محبت را در عشق، عشق را در جوانی، و جوانی را در غم نهاد

مثل یه خوابه. درست مثل یه خواب وقتی که در رویاهام می بینم که در دشت سرسبزی می دوم و با دوستانم بازی می کنم و خیلی شادم. اما وقتی که بلند می شم همه چیز به پایان می رسد ترمزی برای شادی ها ترمزی برای رویاهای شیرین ...

وقتی به اطراف نگاه می کنم خودم را در اتاقم می بینم. نیمه شبه خودم رو تنها بیدار می بینم. افسوس می خورم اما...

ترمزی که موجب شد خواب و رویام از دست بره یک چیز بود. فقط درد!
به رویا فکر می کنم دوست دارم دوباره با این رویا پیش بروم چشمانم را می بیندم و سعی می کنم رویا را ادامه بدم اما فایده ای نداره خوابم نمی برد و باز هم افسوس...
شاید شادی فقط یه رویاست برای بعضی ها طولانی تره و برای بعضی فقط چند ثانیه طول می کشه!

 

 

 

 

دیشب رؤیایی داشتم

خواب دیدم بر روی شن ها راه میروم،

همراه با خداوند

و بر روی پرده ی شب

تمام روزهای زندگیم را، مانند فیلمی می دیدم

همان طور که به گذشته ام نگاه میکردم،

روز به روز از زندگی را،

دو رد پا بر روی پرده ظاهر شد،

یکی مال من و یکی از آن خداوند

راه ادامه یافت تا تمام روزهای تخصیص یافته خاتمه یافت

آن گاه ایستادم و به عقب نگاه کردم

در بعضی جاها فقط یک رد پا وجود داشت

اتفاقاً ، آن محلها مطابق با سخت ترین روزهای زندگیم بود

روزهایی با بزرگترین رنجها ، ترسها ، دردها و

آن گاه از او پرسیدم

خداوندا ، تو به من گفتی که در تمام ایّام زندگی با من خواهی بود

و من پذیرفتم با تو زندگی کنم

خواهش می کنم به من بگو چرا در آن لحظات سخت مرا تنها گذاشتی ؟

خداوند پاسخ داد

"فرزندم ، تو را دوست دارم وبه تو گفتم در تمام سفر با تو خواهم بود

من هرگز تو را تنها نخواهم گذاشت ،

نه حتی برای لحظه ای ،

و من چنین نکردم

هنگامی که در آن روزها ، یک رد پا بر روی شن دیدی ،

من بودم که تو را به دوش کشیده بودم

  

 

 

 

 

بیشتر از این نمیشه توی برزخ معطل بود 

  

  

 

 

حتی اگر ایستگاه بعدی جهنم باشه 

 

 

 

 مرگ اگر آید از این در گویم

    برو و از در دیگر بازآ

 

 

 سر برون آر زهر روزن و در

 تا ببینم ز همه سوی ترا

    

    اینکه می خندد در این شب تار

    اینکه آن دور ستادست بپا

    سایه ی مرگ جهان ست و من است

    اینکه می خواند پیوسته مرا

    

    من تورا دوست تر از جان دارم

    ای که می خندی از دور به من

    مرده ام من ، تو که یی ، پیشتر آی

    روی بنمای در این گور به من

    

    من ترا دوست تر از جان دارم

    باز، باز آی و مرا در بر گیر

    مثل این است که ... شاید ... افسوس

    تو زمن سیری و من از جان سیر 

 

  

 

 

 

 

برزخ‌ در آیات‌ و روایات‌

 

آیات‌ متعددی‌ از قرآن‌ کریم‌ دلالت‌ بر وجود عالمی‌ متوسط‌ میان‌دنیا و قیامت‌ می‌کند که‌ انسان‌ بعد از حیات‌ دنیوی‌ در آن‌ قرار گرفته‌ ومتنعم‌ یا معذب‌ است‌. نظام‌ برزخ‌ از دیدگاه‌ قرآن‌ در مسیر انسان‌به‌سوی‌ لقای‌ رب‌ و قیامت‌ قرار گرفته‌ و انسان‌ باید آن‌ را پشت‌ سر بگذارد.

 

1ـ «حَتّی‌ اِذا جاءَ اَحَدَهُم‌ الموت‌ُ قال‌َ ارجَعون‌ِ لَعَلِی‌ّ أعمَل‌ُ صالحِاً فیما تَرکت‌ُ کَلاّاِنّها کَلِمه‌ٌ هُو قائِلُها وَ مِن‌ وَرائهِم‌ بَرزَخ‌ٌ الی‌ یَوم‌ِ یُبعثُون‌َ فاِذا نُفِخ‌َ فی‌ الصّورِ فَلاأنساب‌َ بَینهُم‌ یِومَئذٍ ولا یتَسَائَلوُن‌َ»

یعنی‌ (اینان‌ در غفلت‌ به‌ سر می‌برند) تا هنگامی‌ که‌ مرگ‌ به‌ یکی‌ ازآنها روی‌ آورد که‌ در آن‌ وقت‌ می‌گوید: پرودگارا مرا  به‌ دنیا بازگردان‌ تا شاید اعمال‌ صالحی‌ در دنیا و در تدارک‌ و جبران‌ گذشته‌انجام‌ دهم‌. هرگز نمی‌شود، و این‌ سخنی‌ است‌ که‌ او می‌گوید و حال‌آنکه‌ از  ماورای‌ آنان‌ برزخی‌ وجود دارد  که‌ تا روز مبعوث‌ شدنشان‌ادامه‌ دارد و هنگامی‌ که‌ نفخ‌ صور شد حسب‌ و نسب‌ میان‌ آنان‌ مطرح‌نبوده‌ و از (حال‌) یکدیگر نمی‌پرسند».

آیه‌ اول‌ با صراحت‌ به‌وجود عالمی‌ میان‌ دنیا و قیامت‌ دلالت‌ کرده‌و از آن‌ به‌عنوان‌ «برزخ‌» یاد می‌کند که‌ با مفهوم‌  لغوی‌ این‌ کلمه‌ ـ یعنی‌شی‌ء فاصل‌ بین‌ دو چیز و حائل‌ و متوسط‌ میان‌ آنها ـ نیز متناسب‌ است‌.تعبیر «و من‌ ورائهم‌» گویای‌ این‌ نکته‌ دقیق‌ و عمیق‌ است‌ که‌ عالم‌ برزخ‌در ورای‌ حیات‌ دنیوی‌ و نظام‌ دنیوی‌ بوده‌ و باطن‌ دنیا است‌ که‌ با کناررفتن‌ حجاب‌، باطن‌ آن‌ ظاهر می‌شود. از این‌ بیان‌ معلوم‌ می‌شود که‌عالم‌ برزخ‌ همین‌ جاست‌ اما باطن‌ و ماورا آن‌ بوده‌ و از ما مخفی‌ است‌.از سویی‌ نکره‌ آوردن‌ واژه‌ «برزخ‌» در این‌ آیه‌ نشان‌ دهنده‌ ناشناخته‌بودن‌ نظام‌ برزخ‌ دارد و این‌ محجوب‌ بودن‌ به‌ حدی‌ است‌ که‌ برای‌انسان‌ پس‌ از مرگ‌ خبر بسیار تازه‌ و بهت‌آوری‌ خواهد بود.

جمله‌ «الی‌ یوم‌ یبعثون‌» نیز حکایتگر این‌ حقیقت‌ است‌ که‌ انسان‌ درعالم‌ برزخ‌ تا روز بعث‌ و عالم‌ قیامت‌ حضور دارد و پس‌ از پایان‌ یافتن‌دوران‌ برزخی‌، انسان‌ با مرگ‌ دیگری‌ که‌ مرگ‌ برزخی‌ است‌، یعنی‌ باتحول‌ دیگری‌ وارد قیامت‌ شده‌ و سرفصل‌ دیگری‌  در حرکت‌ انسان‌ به‌سوی‌ لقای‌ پروردگار آغاز خواهد شد. آیه‌ پایانی‌ بیانگر این‌ نکته‌ است‌که‌ مرگ‌ نظام‌  برزخی‌ با نفخ‌ صور شروع‌ می‌شود.

از جمادی‌ مردم‌ و نامی‌ شدم‌وز نما مردم‌ ز حیوان‌ سرزدم‌

مردم‌ از حیوانی‌ و آدم‌  شدم‌پس‌ چه‌ ترسم‌ کی‌ زمردن‌ کم‌ شدم‌

حمله‌ دیگر بمیرم‌ از بشرتا برآرم‌ از ملائک‌ بال‌ و پر

از ملک‌ هم‌ بایدم‌ جستن‌ زجوکل‌ شی‌ء هالک‌ الا وجهه‌

بار دیگر از ملک‌ پران‌ شوم‌آنچه‌ آن‌ در وهم‌ ناید آن‌ شوم‌

پس‌ عدم‌ گردم‌  عدم‌ چون‌ ارغنون‌گویدم‌ انّاالیه‌ راجعون‌

 

2ـ «قالوُا رَبَّنا أَمِتّنا اِثنتین‌ وَأَجییتَنا اِثنتین‌ فَأعتَرَفنا بذُنوبِنا فَهَل‌ الِی‌ خروج‌ِ من‌سَبیل‌ِ» یعنی‌ «(کفار در قیامت‌ و در جهنم‌ آخرت‌) می‌ گویندپروردگارا، ما را دوبار بمیراندی‌ و دوبار زنده‌ گردانیدی‌، پس‌ به‌ گناهان‌ خوداعتراف‌ کردیم‌، حال‌ راهی‌ برای‌  خروج‌ از جهنم‌ برای‌ ما وجود دارد؟

تعبیر دوبار میراندی‌ و دوبار زنده‌ گرداندن‌ از زبان‌  کفار گویای‌این‌ نکته‌ است‌ که‌ در جهنم‌ آخرت‌ برای‌ آنان‌ دو میراندن‌ و دوبار زنده‌شدن‌ پیش‌ آمده‌. حال‌ اگر عالم‌ و نظام‌ برزخ‌ وجود نداشته‌ باشد چگونه‌دوبار اماته‌ و احیای‌ محقق‌ شده‌ است‌؟ زیرا اگر حیات‌ و ممات‌ برزخی‌نباشد تصویر دوبار امکان‌ ندارد. از طرفی‌ مقصود از احیای‌ اول‌ حیات‌دادن‌ انسان‌ در زندگی‌ دنیوی‌ نیست‌ چرا که‌ اولا در آیه‌، اماته‌ بر احیاءمقدم‌ شده‌ است‌ و حال‌ آنکه‌ حیات‌ دنیوی‌ بر ممات‌ مقدم‌ است‌، ثانیاًآنچه‌ مشرکان‌ را از شک‌ خارج‌ ساخته‌ و به‌ یقین‌ می‌رساند، دو بار زنده‌کردن‌ در برزخ‌ و قیامت‌ است‌، چرا که‌ زنده‌ کردن‌ در دنیا موجب‌ یقین‌آنها نشده‌ و به‌ همین‌ جهت‌ در دنیا، معاد و بازگشت‌ به‌سوی‌ خدا وقیامت‌ را انکار می‌کردند. پس‌ مقصود خداوند متعال‌ در این‌ آیه‌ آن‌است‌ که‌ با پایان‌ یافتن‌ زندگی‌ دنیوی‌، خداوند انسان‌ را می‌میراند وسپس‌ به‌ حیات‌ و نظام‌ برزخی‌ زنده‌ می‌گرداند. دوباره‌؛ با پایان‌ یافتن‌زندگی‌ برزخی‌ بار دیگر او را می‌میراند و به‌ او حیات‌ اخروی‌ می‌دهد.با این‌ توضیح‌، این‌ آیه‌ به‌ زندگی‌ برزخی‌ و وجود عالم‌ و نظام‌ برزخ‌دلالت‌ دارد.

 

3ـ «فَوَقیه‌ُ الله‌ُ سَیّئات‌ِ ما مَکروا و حاَِ بِآل‌ فرعون‌َ سُوءُ العَذاب‌ِ. النّارُیُعرَضوُن‌َ عَلیها غُدوّاً وِ عَشِیّاً وَ یَوم‌َ تقُوم‌ُ السّاعَه‌ُ أَدْخِلوُا آل‌ فرعون‌َ أَشَدَّالْعَذَاب‌ِ» یعنی‌ «پس‌ خدای‌ متعال‌ حضرت‌ موسی‌(ع‌) را از بدی‌های‌مکر فرعونیان‌ محفوظ‌ داشت‌ و به‌ آل‌ فرعون‌ بدی‌ و سختی‌ عذاب‌الهی‌ فرا رسید که‌ عبارت‌ است‌ از آتشی‌ که‌ صبح‌ و شام‌ بر آنها عرضه‌می‌شود و در طلیعه‌ آن‌ قرار می‌گیرند. و روزی‌ که‌ ساعت‌ (قیامت‌) قیام‌کند، خطاب‌ آید که‌ آل‌فرعون‌ را به‌ سخت‌ترین‌ عذاب‌ وارد کنید.»

این‌ آیات‌ از دو  جهت‌ بر وجود برزخ‌ دلالت‌ دارد: اول‌، در این‌آیات‌ از فرا رسیدن‌ عذاب‌ و آتشی‌ که‌ صبح‌ و شام‌ به‌ آل‌ فرعون‌می‌رسد سخن‌ گفته‌ می‌شود و حال‌ آنکه‌ صبح‌ و شام‌ در قیامت‌ وجودندارد بلکه‌ با توضیح‌ تفاوتی‌ که‌ میان‌ عالم‌ تجرد و عالم‌ مثال‌ داده‌ شد،صبح‌ و شب‌ در عالم‌ برزخ‌ است‌. دوم‌، خداوند متعال‌ پس‌ از بیان‌عذابی‌ که‌ به‌ آل‌ فرعون‌ عرضه‌ می‌شود به‌ روز قیامت‌ اشاره‌ کرده‌ و ازشدت‌ عذاب‌ آخرت‌ خبر داده‌ است‌، و این‌  خود بیانگر این‌ مطلب‌است‌ که‌ عذاب‌ و آتش‌ ذکر شده‌ غیر از عذاب‌ و آتشی‌ است‌ که‌ درقیامت‌ خواهد آمد و آن‌ عذاب‌ برزخی‌ است‌ که‌ بعد از مرگ‌ و قبل‌ ازقیامت‌ خواهد بود.

در روایات‌ نیز علاوه‌بر تصریح‌ و اشاره‌ به‌وجود عالم‌ برزخ‌ ـ که‌گاهی‌ از آن‌ به‌ قبر نیز تعبیر می‌شود ـ اشارت‌های‌ بسیاری‌ نیز به‌مراحل‌، خصوصیات‌ و جزئیات‌ تفصیلی‌ نظام‌ برزخی‌ وجود دارد که‌برای‌ اهلش‌ حکایتگر معارف‌ عمیق‌ و دقیقی‌ است‌ و هر کس‌ به‌ اندازه‌ظرفیت‌ و کشش‌ فکری‌ خود می‌تواند از آنها بهره‌مند شود.

 

1ـ ابن‌ محبوب‌ از ابراهیم‌ بن‌ اسحاق‌ نقل‌ می‌کند که‌ وی‌ از امام‌صادق‌(ع‌) سؤال‌ کرد که‌ ارواح‌ مؤمنان‌ کجا هستند؟ امام‌ صادق‌(ع‌) درپاسخ‌ فرمودند: «ارواح‌ مؤمنان‌ در منازل‌ بهشت‌ بوده‌ و از طعام‌ آن‌می‌خورند و از شرابش‌ می‌آشامند و یکدیگر را می‌بینند و زیارت‌ می‌کنند و می‌گویند: پروردگارا قیامت‌ را برای‌ ما پیش‌آور تا آنچه‌ را که‌خود به‌ ما وعده‌ فرموده‌ای‌ تحقق‌ بخشی‌». ابراهیم‌ می‌گوید از امام‌صادق‌(ع‌)، سؤال‌ کردم‌ که‌ ارواح‌ کافران‌ کجا هستند؟ امام‌ صادق‌(ع‌)فرمودند:

«در آتش‌ بوده‌ از طعام‌ و شراب‌ آن‌ می‌خورند و با هم‌ ملاقات‌می‌کنند و می‌گویند: پروردگارا، قیامت‌ را برای‌ ما پیش‌ نیاور تا آنچه‌وعده‌ داده‌ای‌ تحقق‌ بخشی‌»

این‌ روایت‌ به‌ وضوح‌ دلالت‌ بر نظام‌ عالم‌ برزخ‌ دارد که‌ مومنان‌ وکفار هر یک‌ در جایگاه‌ خویش‌ متنعم‌ و معذب‌ بوده‌ تا قیامت‌ و لحظه‌حقیقی‌ وعده‌ و وعیدهای‌ الهی‌ محقق‌ شود. این‌ حدیث‌ از ملاقات‌ وزیارت‌ ارواح‌ مؤمنان‌ با یکدیگر و ارواح‌ کفار با یکدیگر نیز خبرمی‌دهد. باید توجه‌ داشت‌ که‌ ملاقات‌ ارواح‌ مؤمنان‌ در بهشت‌ برزخی‌به‌ معنی‌ ملاقات‌ و زیارت‌ از باب‌ أنس‌ و الفت‌ بوده‌ و از انواع‌ تنعم‌های‌بهشتی‌، و از عوامل‌ حرکت‌ و قرب‌ بیشتر و حکایتگر مفهوم‌ خاصی‌ ازملاقات‌ است‌. در مقابل‌ زیارت‌ ارواح‌ کفار با یکدیگر به‌ معنی‌ ملاقات‌و برخوردهایی‌ است‌ که‌ براساس‌ تخاصم‌ و عناد بوده‌ و از انواع‌عذاب‌های‌ جهنمی‌ و از عوامل‌ حرکت‌ و نزدیک‌  شدن‌ به‌ عمق‌ عذاب‌،ضلالت‌ و انحراف‌ و بیانگر مفهوم‌ خاصی‌ از ملاقات‌ است‌. چراکه‌ براساس‌ اینکه‌ نظام‌ برزخی‌، ظهور باطن‌ حیات‌ دنیوی‌ است‌، زیارت‌ارواح‌ مؤمنان‌ با یکدیگر در بهشت‌ برزخی‌ مبتنی‌ بر انس‌ و ارتباط‌ ومحبت‌ پاک‌ و الهی‌ است‌ که‌ در زندگی‌ دنیوی‌ با یکدیگر داشته‌اند وملاقات‌ ارواح‌ کافران‌ با یکدیگر در جهنم‌ برزخی‌ هم‌ مبتنی‌ بر انس‌ ومحبت‌های‌ ناپاک‌ و پست‌ است‌ که‌ در حیات‌ دنیوی‌ وجود داشته‌ است‌.(دقت‌ شود)

 

2ـ یونس‌ بن‌ ظبیان‌ می‌گوید: «در محضر امام‌ صادق‌ علیه‌السلام‌بودم‌  که‌ به‌ من‌ فرمود: مردم‌ در خصوص‌ ارواح‌ مؤمنان‌ چه‌ می‌گویند؟گفتم‌: می‌گویند: ارواح‌ مؤمنان‌ در چینه‌دان‌های‌ پرنده‌های‌ سبز رنگی‌در قندیل‌هایی‌ در  زیر عرش‌ هستند. امام‌ صادق‌ علیه‌السلام‌ (با تعجب‌)فرمودند: سبحان‌ الله، مؤمن‌ نزد خداوند بزرگوارتر از آن‌ است‌ که‌روح‌ او را در چینه‌دان‌ پرنده‌ای‌ قرار دهد. ای‌ یونس‌! هنگامی‌ که‌ مرگ‌فرا می‌رسد، رسول‌ اکرم‌ صلی‌ الله علیه‌ و آله‌ و علی‌، حضرت‌ فاطمه‌،امام‌ حسن‌ و امام‌ حسین‌ و ملائکه‌ مقرب‌ علیهم‌ السلام‌ نزد مؤمن‌ حاضرمی‌شوند. وقتی‌که‌ خدای‌ متعال‌ روح‌ او را قبض‌ کرد، روح‌ را در قالبی‌که‌ شبیه‌ قالب‌ دنیوی‌ اوست‌ درمی‌آورد. پس‌ می‌خورند و می‌آشامند وهنگامی‌ که‌ تازه‌ واردی‌ بر آنها وارد شد او را با همین‌ صورتی‌ که‌ عین‌صورت‌ دنیوی‌ اوست‌ می‌شناسند.»

در این‌ روایت‌ نکات‌ متعددی‌ وجود دارد که‌ از آن‌ صرف‌ نظرکرده‌ و اهل‌ تدبر را به‌ دقت‌ در آن‌ فرا می‌خوانیم‌. اما این‌ حدیث‌ به‌وضوح‌ دلالت‌ دارد بر این‌ که‌ ارواح‌ مؤمنان‌ پس‌ از مرگ‌ در نظام‌بخصوصی‌ به‌نام‌ برزخ‌ قرار گرفته‌ و دارای‌ حالت‌ها و روابط‌ خاصی‌می‌باشند که‌ مختص‌ به‌ همان‌ نظام‌ است‌ و نباید آن‌ را با احکام‌ و آثارنظام‌های‌ دیگر مقایسه‌ کرد. خوردن‌، آشامیدن‌، خواستن‌، نخواستن‌،توانستن‌، نتوانستن‌، ملاقات‌ کردن‌  و یا نکردن‌ دارای‌ مفهوم‌ خاصی‌ درنظام‌ برزخی‌ است‌.

 

3ـ عمربن‌ یزید می‌گوید: «به‌ امام‌ صادق‌(علیه‌السلام‌) عرض‌ کردم‌:از شما شنیدم‌  که‌ می‌فرمودید: همه‌ شیعیان‌ ما (براساس‌ آنچه‌ برآنند)در بهشت‌اند. فرمود: آری‌، به‌ خدا قسم‌ همه‌ در بهشت‌اند. گفتم‌: فدایت‌شوم‌ (حقیقت‌ این‌ است‌ که‌) گناهان‌ بزرگ‌ و بسیارند. امام‌(ع‌) فرمود:اما در قیامت‌ همه‌ شما به‌ شفاعت‌ پیامبر فرمان‌ برده‌ شده‌، یا وصی‌پیامبر در بهشت‌ خواهید بود. ولی‌ به‌ خدای‌ متعال‌ قسم‌ من‌ برای‌ شما ازبرزخ‌ نگرانم‌. گفتم‌: برزخ‌ چیست‌؟ فرمود: (برزخ‌) همان‌ قبر است‌ ازهنگام‌ مرگ‌ (انسان‌) تا روز قیامت‌.»

این‌ روایت‌ نیز باصراحت‌ بیان‌ می‌کند که‌ عالم‌ برزخ‌ ـ که‌ همان‌ قبراست‌ ـ از روز مرگ‌ شروع‌ شده‌ و تا روز قیامت‌ ادامه‌ دارد، هم‌ چنین‌به‌ نکته‌ دقیقی‌ اشاره‌ می‌کند و آن‌ اینکه‌ سختی‌ها و خطراتی‌ در نظام‌برزخی‌ وجود دارد و این‌ خود دلیل‌ روشنی‌ است‌ بر این‌ مطلب‌ که‌ نظام‌برزخ‌، نظام‌ خاص‌ با احکام‌ و آثار به‌ خصوصی‌ است‌ که‌ انسان‌ها در آن‌احیاناً با سختی‌ها و مشکلاتی‌ که‌ در سر راه‌ آنها به‌ سوی‌ معاد است‌،مواجه‌ خواهند شد.

گفتگوی مرگ و حیات ...

 

حیات رو به مرگ کرد و گفت :

تو پدیده تو پدیده ی شومی هستی که وجود را از موجودات می گیری .  هیچ کس  تو را دوست نمیدارد و همه از تو متنفرند . ای کاش نبودی !!

مرگ هم در جواب گفت :

من برای زندگی انسان و رساندن او به هدف نهاییش لازم ام . من کار بدی نمی کنم ، تنها انسان را از زمین به جای دیگری منتقل می کنم و انسان هم در آنجا زندگی جدیدی را آغاز می کند .

انسان هایی مرا دوست ندارند ، که به این دنیا وابسته شده و متعلقات زیادی دوروبر خود -مثل تار-تنیده اند و دل کندن از اون ها خیلی براشون عذاب آوره و گر نه من عذابی ندارم که کسی از من واهمه داشته باشه ، من حکم یه پل رو دارم همین .

درعوض انسان های دور اندیش ، نه تنها از من واهمه ندارند ، بلکه همیشه آماده ی رسیدنه من هستند ، که اگر زمانی من رسیدم و به آنها مهلت ندادم ، احساس پشیمانی نکرده و کار نا تمامی نداشته باشند.

این گونه انسان ها غالباً از رسیدن من احساس خوبی را تجربه می کنند ، شبیه احساسی که وقتی منتظر به انتهای انتظارش می رسد .

برای من جالبه که چرا  انسان ها مسئله ی مرگ را این قدر برای خود بزرگ کرده و در آخر هم از هیبتی که خودشون از مرگ ساختن ، می ترسند .

« النوم اخو الموت .»

خداوند هر شب هنگام خواب روح را از بدن ها جدا می کند و هنگام بیداری روح انسان هایی که هنوز باید زندگی کنند بر می گرداند و روح انسان هایی که وقت مرگشان رسیده ، پیش خود نگه می دارد .به همین سادگی.

همان طورکه انسانها شب به خو اب فرو می روند ، همان طور هم می میرند ، با این تفاوت که بعد از مدتی خواب جسم ازخواب بیدار می شود ، ولی بعد از مرگ این روح است که سر بر می دارد و دیگر جسمی در کار نیست و از اون به بعد با روحمون پا به یه دنیای جدید می گذاریم .

به نظر من جسم یکی از ملزومات زندگی روی زمین است . همان طور که وقتی به دنیا اومدیم یه جسم به روح ما اضافه شد تا برای زندگی روی زمین آماده شیم ، وقتی هم که بخوایم از این زمین خاکی به یه دنیای دیگه بریم باید ملزومات این دنیا رو به خودش سپرده و آماده ی یه دنیا و یه زندگیه جدید بشیم و ملزومات دنیای جدید رو کسب کنیم . پس ما با مرگ یک قدم به مقصد نهاییمون نزدیک تر می شیم .

به نظر من مرگ مثل یک پل ارتباطی است که انسان را از این دنیا به دنیایی دیگر می رساند . این پل اولین یا آخرین پل نیست ، ما قبل از این هم یه سری پل گذروندیم تا به این جا رسیدیم و پل های زیادی رو هم خواهیم گذروند تا به مقصد نهایی برسیم .مثلآ همین آخرین پل که ازش گذشتیم.