* ♣ همزبونه تنهایی ها ♣ *

همزبونه تنهایی ها 15ساله شد... دلم هنوز روشنه ...

* ♣ همزبونه تنهایی ها ♣ *

همزبونه تنهایی ها 15ساله شد... دلم هنوز روشنه ...

دوباره هفتم شهریوره

سلام!!!
 
دوباره هفتم شهریوره
دوباره روز تولد منه

دوشنبه!!!!!!!!!!!!!!!


یه روز نادم میشی !!!               پشیمون

امد !! امد اما در نگاهش
امد اما در نگاهش  ان نوازشها نبود

چشم خواب الودش را مستی رویا نبود

نقش عشق و ارزو!! 
نقش عشق و ارزو از چهرهء دل شسته بود

عکس شیدایی در ان ایینهء سیما نبود

لب همان لب بود!!
لب همان لب بود اما بوسه اش گرمی نداشت

در دل بیدار خود !!
در دل بیدار خود  جز بیم رسوایی نداشت

گر چه روزی!!
گر چه روزی همنشین جز با من رسوا نبود

در نگاه سرد او!!
در نگاه سرد او غوغای دل خاموش بود

برق چشمانش را نشان از اتش سوءدا نبود
دیدم ان چشم درخشان را ولی!!

قرین صدف  گوهره اشکی که من میخواستم
پیدا نبود

بر لب لرزان من فریاد دل خاموش بود
اخر ان تنها امیده جان من تنها نبود

جز منو  او  دیگری هم بود  اما!!
ای دریغ  اگاه از درد دلم زان عشق  جان فرسا نبود
 
گفتم در وادی عشق محبت را جستجو کنم  اما!! ...


سفر{بهار}

نمیدونم که تو رو نفرین کنم یا این دلم ؟
نمیدونم که تو حل مشکلی یا مشکلم؟

با تو عاشقانه بودم پس چرا؟
حسرت یه روز عشق مونده  دلم

با تو شاهنامه بودم نه یک غزل
با تو رودخونه بودم نه یک قنات

یه روزی من و تو بودیم اون بالا
من و تنهایی و یک عمر .....

تو رفتی و سهم ما سفر شد
دل اروم ما در به در شد

ندونستم چرا مرغ عشقم
توی عاشقی بی بال و پر شد

توی این غربت پر بغض و هراس
دارم  عینه ماهیا جون میکنم

خستم از تظاهره این سادگی
جای دندونه هزار گرگ به تنم

نه کسی میدونه که من چی میخوام
نه خودم دونستم عیب کار کجاست!!

بابا  هر گی میگی عاشقی چییه؟
میگه بگذر عاشقی تو قصه هاست!!

تو رفتی سهم ما سفر شد
دل اروم ما در به در شد

ندونستم چرا مرغ عشقم
توی عاشقی بی بال و پر شد   
   



نظرات 18 + ارسال نظر
مهراسا یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 04:30 ب.ظ

سلام خوبی؟
امروز ششم شهریوره!اما جدآ هفتم شهریور تولدته؟؟!!
اگه اره که بهت تبریک میگم!!
امیدوارم صدوبیست ساله شی!!
اگرم که نه و شعر -بهتره که کاملآ شعرو بنویسی!!
خوبو خوش باشی!
با ارزوی موفقیت برای تو!خداحافظ

سجاد یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 08:37 ب.ظ http://www.hotelroya.blogsky.com

سلام پژمان جان
ممنون از اینکه به وبلاگ من سر زدی
من پیشاپیش تولدت رو تبریک میگم
امیدوارم سالهای خوش با تحقق رویاهای شیرین در پیش داشته باشی
این هم یک هدیه کوچک
************************
تو را چون بادبادک دوست ذارم
تورا چون پول قلک دوست دارم
تو گفتی بچه ای .عیبی ندارد
تو را بیش از لواشک دوست دارم

***********************
همیشه منتظر نظرات قشنگت هستم

باران یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 10:00 ب.ظ http://ghoorbagheyesabz.blogsky.com

سلام....سلام......۱۰۰۰ تا سلام....
تولدت خیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلیییییییییییییییی مبارک پژمان جان......الهی تا روزی که به کسی محتاج نشدی زنده بمونی عزیز....
پاینده باشی

۱دوست دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 02:45 ق.ظ

خیلی دوست دارم بهترین ارزو ها رو برات ارزو می کنم

بهار دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 03:56 ق.ظ

به امید روزی که دیگه دلت نگرفته باشه تا دیگه انقدر شعرهای
غمگین ننویسی

عاشق تنها دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 12:06 ب.ظ http://dostatdaram.blogsky.com

قطره های عشق من
تا رسیدن به تو
دریا نمی شود
آرزویی که فقط
در زلالی چشمانت
شسته می شود
سلام دوست عزیزم...خوبی؟زیبا و دلنشین بود با حضور گرمت منو خوشحال می کنی تولدت هم مبارک ببخشید دیر شد

سام دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 07:15 ب.ظ http://www.khalije-yakhzade.blogfa.com

سلام پژمان جون
وبلاگ نازی داری تبریک میگم
:X:X:X:X:X:X:X:X:X:X:X:X:X

سروناز دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 08:07 ب.ظ

سحر جووون دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 09:02 ب.ظ http://saharvahediyeh.persianblog.com

سلام
تولدت مبارک// ۱۰۰//سال به این سالها!!
شعرت خیلی قشنگ بود((اقلا روز تولدت شعره شاد مینوشتی!!!)) :ی
خوب فعلا خدانگهدار

مسعود دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 11:09 ب.ظ

سلام عزیز
تولدت مبارک

شراره سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 09:46 ق.ظ http://www.asberoyaha.blogsky.com

سلام ممنون که پیشم اومدی خوشحال شدم ............تولدت مبارک ...............


منم وا ژه ی عشق:

روزگاری میان شعر و غزل حرمتی داشتم همه گان

به حرمت نامم وضوح با عطش دوست داشتن

می گرفتنند. شقایق ها می دانستنند که یک روز در

زیر باران پر پر خواهند شد، ولی باز هم می گفتنند

زیر باران باید رفت.

مگر کار عشاق سرانداختن، درزیر پای معشوق

نیست؟!

پس این چه عشقی ایست عاشق امروز؟!!؟

عشقی که فقط بر زبانت جاریست، ولی در قلبت

جایگاهی ندارد.

قلبی که به جای سینه آن را در دست گرفته ای و

جایگاه اصلی اش را گم کرده ای

چون آن را به دست داری زودآ لوده می شود و

معنی واقعی خود را از دست می دهد

حال من میان غزل ها تنها ما نده ام فقط به جرم

((عشق)) بودن

پس ای عاشق: غزل عشق را درست بخوان

منم وا ژه ی عشق

..........یا حق

استادرها سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 10:25 ق.ظ http://ostadraha.blogfa.com

سلام دوست عزیز و مهربانم
خوشحالم که دوباره به وبلاگت آمدم و مطالب زیبایت را دوباره خواندم
عزیزم وبلاگم آپ هست و خوشحال میشم بر من من گذاشته و سری به وبلاگم بزنی
منتظر حضور سبز و نورانی ات هستم

ثنا سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 03:13 ب.ظ http://yasy.blogsky.com

سلام..............سلام
اگه از رنگ تیره استفاده نکنی ما بهتر میتونیم بخونیم
تولدت هم مبارک
به من هم سر بزن
بای بای

باران س سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 03:23 ب.ظ http://ghoorbagheyesabz.blogsky.com

سلام پژمان جان....
امیدوارم که حالتخوب باشه...
با زندگی نو چی کار می کنی؟
........................................
اگه موافقی به هم لینک بدیم...چطوره؟

عسل سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 05:36 ب.ظ http://www.Lov3.blogfa.com

سلاممممممم دوست عزیز
خیلی خوب بووووووووود
تولدت مبارک
منم آپم سر بزن

بهار پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 05:14 ق.ظ

گفتنیها کم نیست ، من و تو کم بودیم
خشک و پژمرده ، تا روی زمین خم بودیم
گفتنیها کم نیست ، من و تو کم گفتیم
مثل هذیان دم مرگ ، از آغاز چنین ،‌درهم و برهم گفتیم
دیدنیها کم نیست ، من وتو کم دیدیم
بی سبب از پاییز ، جای میلاد اقاقیها را ،‌پرسیدیم
چیدنیها کم نیست ، من و تو کم چیدیم
وقت گل دادن عشق ، روی دار قالی
بی‌سبب حتی ، پرتاب گل سرخی را ، ترسیدیم
خواندنی‌ها کم نیست ،‌من و تو کم خواندیم
من و تو ساده ترین ،‌شکل سرودن را
در معبر باد ،‌بادهانی بسته واماندیم
من و تو کم بودیم
من و تو ،‌ اما در میدانها
اینک اندازة‌مان می‌خوانیم
ما به اندازة‌ما می‌گوییم ،‌ما به اندازة‌ما می‌روییم
من و تو کم نه که باید شب ب‌’رحم وگل مریم وبیداری شبنم باشیم
من و تو خم نه و درهم نه وکم نه ،‌که می‌باید ،‌با هم باشیم
من و تو حق داریم در شب این جنبش
نبض آدم باشیم
من و تو حق داریم که به اندازة‌ ما هم شده
با هم باشیم

دریا دوشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 04:49 ب.ظ

سلام
چرا اینقدر شعراتون غمگینند. دنیا ارزششو نداره. قدر کسانی دوستت دارند بدون.تولدت هم مبارک.
از آیینه بپرس نام نجات دهنده ات را.
همیشه موفق باشید.

مهران یکشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 04:32 ب.ظ

خیلی خوبه
همیشه برات بهترین ارزو دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد