* ♣ همزبونه تنهایی ها ♣ *

همزبونه تنهایی ها 15ساله شد... دلم هنوز روشنه ...

* ♣ همزبونه تنهایی ها ♣ *

همزبونه تنهایی ها 15ساله شد... دلم هنوز روشنه ...

 

دوسه روز به رفتن تو

 

چیزیو بهوونه کردم

به تو گفتم که مریضم

باز تورو دیوونه کردم

میدونستم سفر تو

 

یعنی پایان رفاقت

خیلیا بودن که رفتن

 

میمونه اون به حقارت

اومدی با کوهی از خشم

 

حتی دستی هم ندادی

نه دیگه نگام نکردی

 

فهمیدم دوستم نداری

حس میکردم یه غریبه

 

تورو از دستم گرفته

کسی که ساده نبوده

 

فقط از خودش میگفته

میدونستم این اواخر

 

یه جورایی خسته هستی

اومدم تورو ببینم

 

داد زدی روم درو بستی

اونشبی که گفتی فرداش

 

قراره بری یه مدت

نذر کردم بمونی پیشم

 

رفتی و نگرفتم حاجت

وقتی گفتم که مریضم

 

گفتی که کاره ای نیستی

میدونستی که بهوونه است

 

حتی پیشم ننشستی

هق هقام مونده هنوزم

 

توی جانماز خیسم

گفتی از عالم دستات

 

دیگه هیچوقت ننویسم

گفتم دستامو میگیری؟

 

اما دستات سردسرد بود

تو چشات یه شوق رفتن

 

تو دلم یه دنیا درد بود

به همین سادگی رفتی

 

رفتی که نیای دوباره

کاش یکی بهت میگفتش

 

داره میمیره ستاره

جای بوسه های گرمت

 

هنوز مونده روی گونم

تو برو خدانگهدار

 

میخوام منتظر بمونم

حالا مدتها گذشته

 

از تو هم خبر ندارم

جای پات تو صحن کوچه

 

با یه حلقه یادگارم

 

 

خیلی وقته بزرگترین آرزم یه شب خواب راحته....چقدر دلم گرفته!!

نظرات 3 + ارسال نظر
(*) جمعه 20 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 02:27 ب.ظ

[-o<

کجایی ؟

(*) جمعه 20 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 08:11 ب.ظ

hichvaght gerye nakon chon hichkas LIYAGHATE ashkaye toro nadare va on kasi ham ke liyaghatesho dashte bashe TAGHAT ashkato nadare Man Gharibeye Diroozam , Ashenaye Emrooz , Va Faramoosh Shoodeye Farda... Pas Dar Ashenaee Emrooz Minegaram Ta Dar Faramooshiye Farda Yadam koni

valeria جمعه 27 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:58 ب.ظ http://valeria.blogsky.com

چقدر دلم گرفته...چقدر دلم گرفته...چقدر.........این است زمزمهء سکوت تمام نگفتن هایم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد