* ♣ همزبونه تنهایی ها ♣ *

همزبونه تنهایی ها 15ساله شد... دلم هنوز روشنه ...

* ♣ همزبونه تنهایی ها ♣ *

همزبونه تنهایی ها 15ساله شد... دلم هنوز روشنه ...

مدت هاست سکوت پیشه کردم

تا لحظه های دور  دلم درد بی تابی را نشناسد

مدت هاست از همه چیز گریخته ام

به امید یک راه نجات

یک نفس برای رهایی

یک فریاد برای تمام لحظه ها

چقدر سخت است

زمانی که دلت را تنها به یک لحظه

به یک اتفاق دلخوش کنی

وتمام ثانیه ها را

تمام سختی ها را

به امید رسیدن به آن لحظه

به امید دلگرمی خدای دل

مدارا کنی

چقدر سخت است زمانی که چشم هایت

تمام تلخی ها رامی بیند

وپنهان اشک می ریزد

به امید آن لحظه

چقدر سخت است تمام آمال و آرزوهایت

تنها یک تپش شود

ولی زمان رسیدن آن لحظه

آسمان بی مهر شود

دریا طوفانی و ناآرام

چشم ها فریاد شود

دل ها حسرت دوران

لحظه هایی که ثانیه ها همه برایش منتظر بودند

به یک چشم بر هم زدنی

دروغ و بی دلیل شود

چقدر زجرآور است زمانی که دل دیگر نگرید

با تمام خستگی هایش

کاش می توانستم بر نگاه دلم

آرامش یابم

کاش می توانستم چشم هایم را برای همیشه

ببندم و تنها در سیاهی بمانم

که خواندیم مشکی رنگ عشقه

دیگر قدرت ذهن یاری نمی کند

دیگر چشم ها فریاد نخواهند زد

دیگر دل دنبال هدف نخواهد رفت

دیگر بارانی شیشه پنجره را نمناک نخواهد کرد

دیگر غروب انتظار نخواهد بود

دیگر هیچ پرسشی برای پاسخ نخواهد ماند

دیگر هیچ ندایی حسرت فریاد نخواهد شد

دیگر هیچ بی صدایی صدا نخواهد شد.

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
ش شنبه 21 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 07:40 ب.ظ

Ghami neshaste to delam
mano raha nemikone
chera negare naze man
mano nega nemikone

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد