وقتی که تمامی کودکی ام در مقابل چشمانم زنده میشود
وقتی که بودن و نبودنم یکی می شود
زمین مرا در آغوش می گیرد
عطا بچه ی غم
پژمان
به نام خدایی که آشنایی را در لبخند، لبخند را در دوستی، دوستی را در محبت، محبت را در عشق، عشق را در جوانی، و جوانی را در غم نهاد
مثل یه خوابه. درست مثل یه خواب وقتی که در رویاهام می بینم که در دشت سرسبزی می دوم و با دوستانم بازی می کنم و خیلی شادم. اما وقتی که بلند می شم همه چیز به پایان می رسد ترمزی برای شادی ها ترمزی برای رویاهای شیرین ...
وقتی به اطراف نگاه می کنم خودم را در اتاقم می بینم. نیمه شبه خودم رو تنها بیدار می بینم. افسوس می خورم اما...
ترمزی که موجب شد خواب و رویام از دست بره یک چیز بود. فقط درد!
به رویا فکر می کنم دوست دارم دوباره با این رویا پیش بروم چشمانم را می بیندم و سعی می کنم رویا را ادامه بدم اما فایده ای نداره خوابم نمی برد و باز هم افسوس...
شاید شادی فقط یه رویاست برای بعضی ها طولانی تره و برای بعضی فقط چند ثانیه طول می کشه!
دیشب رؤیایی داشتم
خواب دیدم بر روی شن ها راه میروم،
همراه با خداوند
و بر روی پرده ی شب
تمام روزهای زندگیم را، مانند فیلمی می دیدم
همان طور که به گذشته ام نگاه میکردم،
روز به روز از زندگی را،
دو رد پا بر روی پرده ظاهر شد،
یکی مال من و یکی از آن خداوند
راه ادامه یافت تا تمام روزهای تخصیص یافته خاتمه یافت
آن گاه ایستادم و به عقب نگاه کردم
در بعضی جاها فقط یک رد پا وجود داشت
اتفاقاً ، آن محلها مطابق با سخت ترین روزهای زندگیم بود
روزهایی با بزرگترین رنجها ، ترسها ، دردها و
آن گاه از او پرسیدم
خداوندا ، تو به من گفتی که در تمام ایّام زندگی با من خواهی بود
و من پذیرفتم با تو زندگی کنم
خواهش می کنم به من بگو چرا در آن لحظات سخت مرا تنها گذاشتی ؟
خداوند پاسخ داد
"فرزندم ، تو را دوست دارم وبه تو گفتم در تمام سفر با تو خواهم بود
من هرگز تو را تنها نخواهم گذاشت ،
نه حتی برای لحظه ای ،
و من چنین نکردم
هنگامی که در آن روزها ، یک رد پا بر روی شن دیدی ،
من بودم که تو را به دوش کشیده بودم
سلامممممممممم دوست قدیمیییییییییییی
ببخشید که سر نزدم بهتوووووووووووووون
این پستت هم عالی بود موافقم ۱۰۰٪
راستی گفتی به کدوم پست سر بزنم؟ پیدا نکردم
مرسی که سر زدی و یادی کردییییییییی خوشحال شدم
شاد باشی و عاشق
یا حق
سلام عزیزم چه عجب یه حالی به ما دادی ما رو خوشحالیدی آپ هم که میکنی در هر صورت موفق باشی
سلام
امیدوارم خوب باشیدَ و امیدوارم زندگی امروزمون باعث حسرت فرداهامون نباشه ... که البته اگر غیر از این بود اسم این دنیا َ دارالحسرت نمی شد...
شاد باشی و موفق
یاحق!
سلامممممممممممممم
منم آپم تو هم دعوتی بدو بیییییییییییییا
منتظرما
بای تا هاااااااااااااااااااااای
سلامممممم جیگر نقره ای :D
میبینم که خیلی جشنج جشنج آپ میکنی ....
قررربون تو برم با این شعرای جشنگت ...
اومدم مرخصی :D
مواظب خودت باششش ....
فعلا...................
سلام این رد پا هه خیلی قشنگ بود
رایتی مواظب باش رد پا ها رو باد پاک نکنه
من لینکت کردم
بهم سر بزن اون تغیره اتفاق افتاد
بازم مرسی. خسته نباشید. من از SHZ شما ننوشتید از کجایید !!!!
من حرص نمی زنم!!!!!!!
وبتم خیلی باحاله!
خیلی وقته سایه تو بر سر ندارم
چشم به در دارم ازت خبر ندارم
خیلی وقته زیر رگبار محبت پای رفتن دارم
همسفر ندارم
تو برام همه کسی تو برام هم نفسی
نمی دونم که چرا تو به من نمی رسی
جای امن بودنم گرمی آغوش توست
دلی دارم نازنین که همیشه پیش توست
روز مادرو از طرف من به مامانت تبریک بگو! بروزم
سلام اقا پژمان واقعا عالیه اگه تونستی به ما هم سر بزن من شمارو جزو پیوندهام قرار دادم اگه خواستین منو هم جزو پیوندهاتون قرار بدین موفق باشی
سلام پژمان عزیز
خوبی؟بعدازمدت هابرگشتم تابه دوستای قدیمی سری بزنم/اما این دفعه اومدک که دیگه بمونم/....
سلام پژمان
خوبی؟
خیلی زیبا بود
مخصوصا اون سبزه
خیلی دوست دارم کاملشو ببینم
عکستم خیلی توپ بود
و ردپایی که ...خیلی حرف ها برای نگفتن دارد!
این پسره عطا کیه؟ ترکونده هااااااا ;)
سلام
ایووووللل بچه ها
خیلی توپ بود
دمتون جیزززز
سلام اقا پژمان واقعا عالیه اگه تونستی به ما هم سر بزن من شمارو جزو پیوندهام قرار دادم اگه خواستین منو هم جزو پیوندهاتون قرار بدین موفق باشی
سلاممممممممممممممم
هنوز آپ نکردی که باباااااااااااا
رویای زیبایی بووووووووود حالا بیرون بیا از رویای زیبات و آپ کن
من آپم بدو بییییییییییییییا
در ضمن من لینکتو میزاررررررررررررررم
اومدیییییییییییییییا
سلام از عکسی که گذاشتی خیلی خوشم اومد فوق العاده بود
به منم سر بزن.
فعلا بای
سلام واقعا عالیه من اپم منتظرتون هستم موفق باشین
سلام
خوبی؟
من آپم
منتظرتم
تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم
تو کیستی که من از موج یک تبسم تو
مثال قایق سر گشته روی گردابـم
وقتی از مادر متولد شدم صدایی در گوشم تنین انداز شد که بعد از این با تو خواهم ماند !به او گفتم:کیستی؟گفت: غم!فکر کردم غم عروسکی خواهد بود که من بعد ها با او بازی خواهم کرد،ولی بعدها فهمیدم!!من عروسکی هستم در دستان غم
سلام
با نقدی به گذشته ی وبلا گ بروزم
و منتظر
موفق باشید
سلامممممممممممممممممممممممممم
موافقممممممممم ۱۰۰٪
واسه پست بالا نتونستم کامنت بزارم اینجا میزارممم
منم آپم سر بزن به نظراتت احتیاج دارممممممممممممممممم
منتظرمممممممم ممنون میشم بیای و کامنت بزارییییییی
تا بعد[بدرود][گل]
سلام ممنون که به من سرزدی بازم بیا موفق باشی