* ♣ همزبونه تنهایی ها ♣ *

همزبونه تنهایی ها 15ساله شد... دلم هنوز روشنه ...

* ♣ همزبونه تنهایی ها ♣ *

همزبونه تنهایی ها 15ساله شد... دلم هنوز روشنه ...

 

 مرگ اگر آید از این در گویم

    برو و از در دیگر بازآ

 

 

 سر برون آر زهر روزن و در

 تا ببینم ز همه سوی ترا

    

    اینکه می خندد در این شب تار

    اینکه آن دور ستادست بپا

    سایه ی مرگ جهان ست و من است

    اینکه می خواند پیوسته مرا

    

    من تورا دوست تر از جان دارم

    ای که می خندی از دور به من

    مرده ام من ، تو که یی ، پیشتر آی

    روی بنمای در این گور به من

    

    من ترا دوست تر از جان دارم

    باز، باز آی و مرا در بر گیر

    مثل این است که ... شاید ... افسوس

    تو زمن سیری و من از جان سیر