* ♣ همزبونه تنهایی ها ♣ *
پشت تنهایی من که رسیدی گوش هایت را بگیر! اینجا سکوت گوش تو را کر میکند
ببین ساختن چقدر سخته ولی ویرونی آسونه!
خاطراتم کوچکند
و از صدای حق حقم میترسند
و از این پس بزرگ نخواهند شد
و همیشه خواهند ترسید!
تا وقتی که فراموش شوند
ادامه...
پیاده روهای این خیابانها خراب شده اند مست اند خیال برشان داشته که تو دست در گردن من داری نمیدانند من با هر بارانی اندوه فراموش شده ام را با خود به خیابان میبرم و تویی در کار نیست ...